پژوهه رسا

«وأُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ»

پژوهه رسا

«وأُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ»

این وبلاگ، فرصتی برای دسته‌بندی و بیان مطالب متعلمی است که از نظرات دوستان و اساتیدش بهره می‌برد.

سرویس قرآن و معارف پایگاه جامع حوزوی صهیون‌پژوهی تیه: با وجود تفاوت های ظاهری بین وهابیت و صهیونیسم به نظر می رسد هر دو از یک منبع یعنی تروریسم در منطقه سرچشمه گرفته‌اند، البته وهابیت نمونه‌ای عقب افتاده و کاملا ابتدایی از صهیونیسم است، این عقب ماندگی شاید به علت تفاوت در شرایطی است که تئودور هرتزل و محمد بن عبدالوهاب در آن زندگی کرده اند. اما چیزی که بین آنها مشترک است، این است که هر دوی این جریان ها، جنبش سیاسی هستند که برای بازاریابی و توسعه خود از ابزار دین به صورت نامشروع سوءاستفاده کرده‌اند. هر دوی این جریان‌ها با مبنای «هدف وسیله را توجیه می کند» اقدام به توسعه خود کرده و با این قانون طلایی تمام جنایت‌های خود را توجیه کرده‌اند.

از سوی دیگر امروز اگر کسی از صهیونیست‌ها یا اسرائیل انتقاد کند؛ با القاب یهودی ستیز، نازی، سادیسم، سفاح، ضد انسانی و تروریست معرفی می‌شود، همین ایدئولوژی در مورد وهابیت نیز وجود دارد، به گونه‌ای که اگر از وهابیت یا خاندان حاکم بر عربستان انتقاد کنی با القابی چون کافر، مجوسی، رافضی، زندیق و دشمن خدا و دین نامیده خواهی شد.

وهابیت نیز مانند صهیونیسم در جهان توزیع شده و افکار مسموم خود را به صورت خبیثانه ای به خورد مردم می دهد و لابی واقعی برای خود ایجاد کرده که نه تنها در کشورهای مسلمان، بلکه در تمامی جهان وارد عمل شده است، دلیل فعالیت این لابی نیز ورود جوانان افراط گرای جهادی از تمام گوشه و کنار جهان به سوریه و قرار گرفتن آنها در کنار گروهک های تروریستی است که با تحریک وهابیت صورت گرفته است.

در همین راستا اموال سعودی نیز مانند صهیونیست ها در راستای ایجاد شبکه های ماهواره ای برای تبلیغ دیدگاه های وهابی هزینه می شود تا شراکت قدیمی ابن سعود و ابن عبدالوهاب همچنان پایدار بماند، اینها علاوه بر پایگاه‌های اینترنتی، کتاب‌ها و روزنامه‌هایی است که به نفع این جریان در توامی نقاط جهان منتشر می شود.

چنان که رهبر معظم انقلاب در این زمینه فرمودند «در میان امّت اسلامى کسانى هستند که براى مقابله‌ با برادران مسلمان خودشان با دشمنان اسلام دست‌به‌دست میدهند؛ امروز ما این را داریم؛ به شیطان نزدیک می‌شوند، براى این که با برادران مسلمان خودشان بجنگند و مبارزه کنند و مقابله کنند؛ امروز کسانى هستند که حاضرند با رژیم صهیونیستى همکارى کنند، براى این که برادر مسلمان خودشان را به خاک بیندازند/3/13 .۱۳۹۳

بنابراین جنبش صهیونیسم یک حرکت سیاسی بود که خود را با لباس دین پوشاند و شعارهای دین را تحت دستور العمل خاص سیاسی خود قرار داد، این جنبش از سوی باهوش ترین و خبیث ترین عناصر یهودی از تجار طلا و جواهرات و سرمایه‌داران بزرگ یهودی و امپراتوری‌های رسانه‌ای و مراکز تحقیقاتی و تعلیم و تربیت و بانک‌های مختلف تأسیس شده و هم اکنون نیز مورد حمایت این قشر قرار دارد؛ در همین زمینه گفت‌وگوی تفصیلی با حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالکریم بهجت‌پور، رییس مؤسسه قرآنی التمهید و عضو هیأت علمی جامعة المصطفی(ص) داشته‌ایم که تقدیم خوانندگان می‌شود.



تیه: با نگاه رویکردی به کلام وحی، بحث دشمن شناسی چقدر در آیات قرآن و روایات اهل بیت(ع) اهمیت دارد؟

:: آنچه از قرآن کریم فهم می‌شود این است که بخشی از کلام الهی، نگاه آسیب شناسانه به حرکت تحولی و تکاملی مؤمنان است؛ به این معنا که خداوند در حوزه بندگی و اطاعت، آیات فراوانی را مطرح می‌فرماید که پروردگار شایسته و معبود واقعی شناخته شود.

خداوند بعد از مطرح کردن موضوع ولایت بر انسان و ارتباط عبد و معبود به موضوع دشمن اشاره می‌فرماید؛ دشمنی که تلاش می‌کند، رابطه بندگی را قطع کرده و انسان را برده و بنده خودش کند.

به عنوان مثال، خداوند برای این که دشمنی شیطان را در تخریب حرکت تکاملی انسان مطرح فرماید و انسان را به دشمنی شیطان توجه دهد، به ریشه‌های دشمنی شیطان با عباراتی همچون «انه لکم عدو مبین» اشاره می‌کند، یعنی دشمنی شیطان آشکار و بدیهی است.

در سیر تکاملی انسان هنگامی که هویت اجتماعی پیدا می‌کند و افراد مسلمان و مؤمن یک گروه را به خود اختصاص می‌دهند و آنها دیده می‌شوند، در هویت جمعی و گروهی خود مسأله انواع دشمنان همانند کفار، مشرکان و صاحبان ادیان مختلف را معرفی می‌کنند و نسبت به آنها هشدار می‌دهد.

در آیه‌های قرآن، هنگامی که وارد فضای مدینه می‌شویم و بنا است جامعه اسلامی هویت و قوام لازم را به خودش بگیرد، در آنجا به صورت مکرر مسأله دشمنی‌ها را متذکر می‌شود و اقسام دشمنانی که تلاش خواهند کرد جلو حرکت روبه رشد جامعه دینی را بگیرند و مانع قوام‌یافتگی جامعه اسلامی شوند را بیان می کند.

به عنوان مثال قرآن کریم درباره یهودیان می‌فرماید «ان اشد الناس عداوة للذین آمنوا الیهود»؛ اهل کتاب یهودی بیشترین دشمنی را با شما دارند، حتی میان آنها مقایسه می‌کند و می‌فرماید «ان اقربهم مودة الذین قالو انا نصاری»؛ آنهایی که می‌گویند ما مسیحی هستیم، بهتر هستند و برای این هدف دشمنی و این مقایسه دلیل نیز می‌آورد.

قرآن کریم، انواع طرح‌ها و نقشه‌های دشمن را در اختیار ما می‌گذارد، به گونه‌ای که همیشه در کنار یک جریان خودی، جریان غیر خودی و ضد مصالح رشد جامعه را در ابعاد فردی، اجتماعی و سیاسی معرفی می‌کند.

از این‌رو خداوند در سوره‌ فتح به عنوان سوره 112 قرآن از جهت ترتیب نزول و در آیه «محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم» به واکنش پیامبر(ص) و پیروان ایشان در برابر کفاری که دشمنی می‌کنند و سایه مهرورزی و رحمانیت در میان یارانشان اشاره دارد.

بنابراین با دقت در مجموعه آیات قرآن به‌ویژه با تأمل در آیه اخیر این گونه برداشت می‌شود که خداوند پا به پای شکل دهی جامعه هم‌بسته و منسجم ایمانی و اسلامی، دشمن‌شناسی و تعین رفتارهای دشمنانه و کینه ورزانه علیه مؤمنان را رصد می‌کند و مؤمنان را درباره اینها توجیه کرده و در برابر آنها، توصیه‌هایی را برای مصون ماندن بیان می‌فرماید.


تیه: درباره ارتباط منافقان مدینه و یهودیان توضیح دهید و چرا قرآن کریم در مباحث دشمن شناسی، بیشترین نقدها را به یهود وارد می‌کند؟

:: یهود یک جریان، دین و جامعه کاملی بوده است که از آغاز شکل‌گیری‌اش تا رسیدن به قدرت و بعد از دچار شدن به آسیب‌ها به عنوان یک برنامه عبرت جامع برای امت اسلام مطرح است.

همان گونه که این دین، کتاب، شریعت و حکومت داشته و تبدیل به امت شده است و بعد از آن دچار آسیب و آفت شده است، چنان که بعد از جریان بنی‌اسراییل دیگر دولت مسیحی مستقر، دین مستقر و کتاب مستقر آنگونه شکل نگرفت.

قوم بنی اسراییل از نظر همه نهادها و بناهای یک جامعه دینی کامل است که قرآن آن را مطرح می‌فرماید، یکی از بحث‌های مهم درباره یهود این است که یهود به دلیل انحراف در میان سران و به‌ویژه دینمدارانشان با نام دین و عناوین دینی بسیار گرفتار انحراف عمیق و سنگ‌دلانه‌ای شدند و بیشترین لطمه را به جریان دین و رشد و اعتلای دین در میان یهود و بنی اسراییل وارد کردند و همین برخورد را با دعوت دینی اسلامی انجام دادند.

اگر این دشمنی تبدیل به همدلی و همراهی می‌شد، روند توسعه و قدرت یابی در جهان بسیار با سرعت انجام می‌گرفت؛ در صورتی که به جای یار غار شدن به مانع راه تبدیل شدند؛ از این‌رو نخستین مواجهه رسمی قرآن کریم با یهود در سوره بقره است.

پیامبر اکرم(ص) یهودیانی را که در سه منطقه مدینه، یعنی خیبر، بنی‌قیقاع و بنی‌قریظه منتظر دین الهی بودند، دعوت به اسلام کرد، اما نخستین کسانی که کافر به دین اسلام شدند، همین افراد بودند و دعوت رسول اکرم(ص) را نپذیرفتند.

خداوند در سوره بقره به یهودیان توصیه می‌فرماید که «ای بنی اسراییل به عهدی که با شما بستم، وفا کنید»؛ زیرا خداوند با آنها عهد بسته بود که به پیامبر خاتم ایمان بیاورند، اما آنها به عهد وفا نکردند و به پیامبر اکرم(ص) ایمان نیاوردند.

بنابراین خباثت‌های درونی نهادینه شده در میان یهود به‌ویژه در گروه دانشمندان دینی آنها باعث انحراف عمیق در میان یهودیان شد، به گونه‌ای که نه تنها دین حق را یاری نکردند، بلکه برای براندازی دین نوپای اسلام سراغ مشرکان رفته و با همکاری و ترغیب آنها برای نابودی دین حق، آنها را ترغیب و پشتیبانی کردند.

حتی برخی اشکالات را علیه دین اسلام مطرح می‌کردند، تا بدین صورت علیه اسلام و مسلمانان، چالش‌ ایجاد کنند، چنان که بیان می‌کردند «هؤلاء اهدی من الذین آمنوا سبیلا»؛ کفار و مشرکان از مؤمنان و مسلمانان هدایت‌ یافته‌تر هستند، همان گونه که در حال حاضر عربستان مطرح می‌کند که مسأله اصلی ما ایران است و اسراییل مسأله مهمی نیست.

این نگاه از روی خباثت و حسادت، یهودیان را به همکاری با کفار کشاند، یعنی یهودیان به جای ایستادن در کنار جریان دین اسلام، در جبهه مقابل قرار گرفته و باطل را بر جریان حق برتری دادند و از پایگاه دین حضرت موسی(ع)، اما با افراد و جامعه فاسد به مخالفت با اسلام و پیامبر اکرم(ص) پرداختند؛ از این‌رو در دوره مدینه و 28 سوره مدنی از یهودیان انتقاد شده، در صورتی که در دوره مکه از آنها به مدح یاد شده است.


تیه: چه ارتباطی میان یهود و صهیونیسم وجود دارد، آیا جنایت‌هایی که امروزه از سوی صهیونیسم جهانی در سراسر جهان به‌ویژه در کشورهای اسلامی صورت می‌گیرد، ارتباطی به یهودیان دارد؟

:: در حقیقت صهیونیسم یکی از نحله‌های تندرو و افراطی یهودیت است، یهود به جهت آیه «قل الله مالک الملک، تعطی الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء» و انحطاط و طغیانی که داشته‌اند، آن شرایط را از آنها گرفته است و یهود در دوره‌ای بر روم، شام، بیت المقدس و تا حدودی بر مصر تسلط داشت، اما آن شرایط را از دست داد و جامعه به صورت طبیعی به اسلام رو آورد.

اما امروز جریانی تمامیت‌خواه در اروپا گفته‌اند، چون این مناطق در دوره‌ای در دست یهود بوده است، در حال حاضر نیز باید از سوی یهودیان تصاحب شود و برای اقدامات خود توجیهاتی از گزاره‌های تورات در دوران بنی‌اسراییل ستم‌کش و مظلوم یا همان قبطیان دوران حضرت موسی(ع) می‌آورند و وعده نصرت و یاری خداوند را درباره جنایت‌ها و سرزمین موعود می‌دهند، بدون این که صلاحیت‌های دینی و معنوی لازم را داشته باشند.

صهیونیست در میان یهودیان، جریان تندروی همانند داعش در میان مسلمانان است که گزاره‌ها را جابه‌جا کرده و خود را به عنوان قوم برگزیده تلقی می‌کند که حق دارد دیگران را که در یک تحول فرهنگی و تحت شرایطی مُلک و پادشاهی را از آنها گرفته‌اند، آن را با ستم بازپس گیرند و مدعی هستند که کل منطقه نیل تا فرات متعلق به آنان است.


تیه:  آیا ارتباطی میان یهودیان خیبر و منافقان مدینه و حوادث بعدی در طول دوران ائمه اطهار(ع) وجود دارد؟

:: یهود مدینه با مشرکان در جنگ احزاب پیمان بستند؛ به آنها وعده یاری دادند و سعی کردند اراده مسلمانان را سست کنند؛ همراهی سه جریان مشرکان، منافقان مدینه و یهود با یکدیگر تلاش کردند که یک جریان ضد اسلامی را شکل دهند و اسلام را در مدینه مدفون کنند که در این مسأله شکی نیست.

به همین دلیل پیامبراکرم(ص) با اراده راسخ تلاش کردند تا آنها را از منطقه براند، یعنی بنی‌قینقاع و خیبر از وجود این توطئه‌گران خالی شود؛ زیرا رسول اکرم(ص)، کانون فساد و فتنه‌گری را علیه مسلمانان در کنار مسلمانان تحمل نمی‌کردند و یهودیان نیز شرایط ذمه را رعایت نکردند.

این سه جریان ضد اسلامی توطئه‌های نظامی را در دستور کار خود قرار دادند که برخورد و مواجهه سنگین روبه‌رو شدند؛ اما این که بعدها در جریان‌های مربوط به خلافت حضرت علی(ع) دخالت مستقیم داشتند؟ اثبات این مسأله نیاز به بررسی دلائل متقن تاریخی دارد.

به عنوان مثال زیدبن ثابتی که با دستگاه خلفا و مسأله بیعت با ابوبکر را مطرح کرد، یهودی‌زاده است؛ در این مقدار از اسناد تردیدی نیست؛ اما اثبات این که یهودی‌ها برنامه منظمی را داشته باشند، احتیاج به مطالعه بیشتر دارد؛ در هر حال این مسأله که یهودی‌ها در همکاری با دستگاه خلافت و بیعت با ابوبکر نقش داشتند؛ قابل پذیرش است.

یهودی‌ها در این جریان چند نفر از اصحاب پیامبراکرم(ص) از جمله ابوهریره و وهب‌ بن منبه را خریدند و با خود همراه کردند و برای ایجاد هرج‌ و مرج فکری در جامعه پس از رسول اکرم(ص)، از این افراد برای جعل احادیث استفاده می‌کردند.

یهودیان در کنار معاویه قرار گرفتند و دستگاه معرفتی موازی دستگاه اسلامی ساختند و به استخدام دستگاه اموی درآمدند که در این مسأله نیز تردیدی نیست؛ اما در مواجهه مستقیم یهود با بنی‌هاشم و دستگاه علوی با این که قرائنی وجود دارد؛ اما شاید سند متقنی وجود نداشته باشد

یهود به خوبی خود را به خدمت دستگاه بنی‌امیه درآورند؛ زیرا قصد داشتند دستگاه التقاطی و انحرافی یهودی را بنا کنند و در این مسأله نیز جای هیچ شکی نیست.


تیه:  در رابطه با دو‌گانه‌هایی که امام راحل و رهبری درباره اسلام ناب، اسلام آمریکایی، اسلام لیبرال و رحمانی و خط نفوذ مطرح کردند، توضیح بفرمایید؟

:: ما بالاخره یک جریان دینی هستیم  و با یکدیگر اختلاف نظر پیدا می‌کنیم؛ جریان‌های سیاسی و اجتماعی وجود دارند که گزینه‌های مختلفی دارند؛ از این رو برخی روش خالص‌تری را تجربه می‌کنند و عده‌ای نیز شیوه همراه با انعطافی را به کار می‌گیرند که این امر موجب طمع دشمن می‌شود.

امام خمینی(ره) که مسأله اسلام ناب را در برابر اسلام آمریکایی مطرح فرمودند؛ تجلی اسلام آمریکایی در عربستان و دولت‌هایی همچون دولت مصر بود که این دولت‌ها در واقع همان سخن آمریکا را می‌گفتند.

در جهان اسلام دو جریان وجود دارد؛ یک جریان که در موضع آمریکا قرار دارد؛ آمریکا نیز حامی و هم‌زبان با این جریان است و همدلانه با یکدیگر همکاری می‌کنند هرچند که این جریان وحشی‌گری کنند اما آمریکا به دلیل این که در چارچوب‌ اراده‌های خودش می‌تواند از آن بهره ببرد، با این جریان همکاری می‌کند و از آن فاصله نمی‌گیرد.

به عنوان مثال در قضیه برج‌های دو قلو در امریکا، به یقین، دست‌های عربستان در کار است و در جریان طالبان نیز پشتیبانی مالی و تجارت‌های سعود‌ی‌ها مشهود است؛ اما قابل تحمل می‌شوند؛ زیرا سعودی‌ها همچون اموی‌ها و خوارج مدل‌هایی هستند که بهترین ابزار برای تحقیر و تضعیف دین هستند؛ از این رو حضرت علی(ع) به خوارج می‌فرمودند که« شما عاملی هستید که دشمن از شما برای تضعیف دین استفاده می‌کند و به تیری می‌مانید که در زه دشمنی همچون معاویه قرار می‌گیرید و دشمن از طریق شما می‌تواند مسلمانان را بدرد».

مراد امام خمینی(ره) از مطرح کردن اسلام ناب و اسلام آمریکایی این بود که یک جریان در جهان اسلام، در کنار صهیونیست‌ها، آمریکا و کسانی که بد اسلام را می‌خواهند، قرار دارد؛ اما این‌ها از موضع نفاق به عنوان اسلام، سخنان آمریکا را بر زبان جاری می‌کنند.


تیه: آیا ممکن است در داخل کشور، افرادی در چارچوب اسلام آمریکایی گرفتار شوند؟

بله، به عنوان مثال منافقان؛ آن روزی که همه فکر می‌کردند منافقان، وابستگان به شرق هستند، حضرت امام(ره) فرمودند که این‌ها آمریکایی هستند، یعنی امام(ره) با نگاه نافذ و دور اندیشانه خود می‌دانستند که منافقان در خدمت مطامع آمریکا قرار می‌گیرند و عمال آنها خواهند شد؛ بنابراین در داخل کشور نیز این مدل از اسلام آمریکایی را داریم.

در داخل جبهه انقلاب، یک جریان در همه جهات متصل به ارز‌ش‌های اسلامی و حافظ پایگاه انقلاب است که می‌خواهد زندگی مردم را سامان دهد و باور دارد که با تکیه بر این پایگاه می‌توان سعادت مردم را تأمین کرد و بهترین مدل مردم‌دار را تجربه کرد.

گروه دیگر مسلمان هستند؛ اما به خیال خودشان می‌رسد با انضمام باورهای دیگران به باورهای اسلامی و تعاملی که در این تعامل به التقاط و ترکیب برسیم، می‌توان آن زندگی شیرین و بایسته را برای مردم تأمین کرد؛ این گروه به شدت آسیب‌پذیر هستند و جریان اسلام آمریکایی به این گروه طمع خواهد کرد و به دلیل این که از عمق استراتژیک اسلامی برخوردار نیستند، نمی‌توانند در هنگام تعامل با جریان پنهان دشمن، خُبث‌شناسی را داشته باشند و جذابیت سخنان و پیشنهادهای دشمن، به گونه‌ای است که این گروه را دچار فریب، غفلت و خواب عمیق می‌کند.

این گروه کسانی هستند که حتی ممکن است برای یک دوره‌ای شعارهای ضداستکباری سر دهند؛ اما به دلیل این که از آن عمق استراتژیک و اسلامی برخوردار نیستند، به تدریج در دام نرم دشمن می‌افتند؛ رهبر معظم انقلاب که مسأله جنگ نرم را مطرح کردند، اشاره به این گروه دارند که عمق اسلامی را ندارد و از پایگاه اسلام به مسائل نگاه نمی‌کند.

مؤمن می‌گوید «ایاک نعبد» یعنی خدایا من تو را عبادت می‌کنم و با نگاه و استعانت از تو به مسائل نگاه می‌کنم؛ «اهدنا الصراط المستقیم» تو مرا یاری کن و به من بگو از منظر خدا با چه کسی چگونه برخورد کنم؛ برای ساخت جامعه‌ام چگونه رفتار کنم؛ در رابطه با تربیت فرزندم چگونه عمل کنم و برای ساخت یک جامعه متعالی چگونه عمل کنم.

به تعبیر قرآن کریم همواره جامعه ایمانی عمیق، جامعه «اواب» است؛ یعنی برمی‌گردد که ببیند خدا چه می‌گوید و از منظر خدا است که روابطش را با دیگران تنظیم می‌کند و برای ساخت کشورش تلاش می‌کند؛ این نگاه به یقین، هوشیار و دوراندیش است، فریب لبخندهای دشمن را نمی‌خورد، در مواقع سرنوشت‌ساز، تصمیم درست را می‌گیرد، به دلش ترس و هراس راه نمی‌دهد و شیفته سخنان جذاب نمی‌شود.

به نظر می‌رسد در مسأله اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی(ص) این نکته وجود دارد که دشمن کار خودش را انجام می‌دهد، اما جریانی که می‌خواهد با فاصله گرفتن از دین، زندگی را برای مردم آسان کنند و زندگی خوبی را برای مردم به ارمغان بیاورند؛ اشتباه فاحشی می‌کنند و به طور حتم با فاصله گرفتن از جریان حق، گرفتار خواهند شد؛ یعنی میزان لطمه‌ای که خواهد دید، بسیار بیشتر از سودی است که نصیبش خواهد شد.

همان‌گونه که در قرآن کریم آمده است «فماذا بعد الحق الا الضلال» فاصله گرفتن از حق و خداوند، چیزی جز گمراهی باقی نخواهد گذاشت؛ بنابراین اگر فردی با این بی‌مهری به بندگی ناب و خلوص در عبادت خداوند، بخواهد سراغ حل مسائل اجتماعی و سیاسی‌اش برود، اسیر جریان اسلام آمریکایی خواهد شد.


تیه: با توجه به بحث ماندگاری تفکر انقلاب و استفاده از این ظرفیت برای تقویت گفتمان انقلاب که رهبرمعظم انقلاب در جمع طلاب مطرح فرمودند؛ به نظر شما شاخصه‌های تفکر انقلابی چیست؟

:: تفکر انقلابی در حقیقت یک تاریخ به اندازه حداقل از 15 خرداد سال 42 تا سال 95 را در کارنامه خود دارد؛ تشخیص تفکر انقلابی، تشخیص سختی نیست؛ در عصر امام خمینی(ره) و در قضیه کاپیتولاسیون،‌حوزه انقلابی که امام راحل است، می‌شورد و موضع گیری می‌کند؛ زیرا تحقیر مسلمانان را در برابر دشمنان نمی‌پسندد، این یک شاخصه مهم است.

امام(ره) فرمودند که چرا اگر یک مؤمن و ایرانی از سوی آمریکایی‌ها در یک حادثه و تصادفی کشته شود؛ محاکمه جانی آمریکایی باید در آمریکا انجام شود و عکس این قضیه نیز اگر یک ایرانی چنین کاری را انجام دهد، باید در آمریکا محاکمه شود؛ یعنی کشور ایران را تحقیر کنند؛ در حالی که طبق قاعده نفی‌سبیل در قرآن کریم آمده است «کفار بر مسلمانان راهی ندارند»؛ از این‌رو نگاه امام خمینی(قدس)، نگاه انقلابی است.

حضرت امام(ره) وقتی اسارت، نفی بلد، تبعید را پذیرفت، دست از هوشیار کردن مردم ایران برای بازیابی شخصیت خود نکشید و همواره تلاش کرد تا جامعه اسلامی به خود حقیقی‌اش برگردد و به این نتیجه برسند که زندگی زیر بار ستم و به پادشاهان مزدور باعث تحقیر شخصیت ملیشان می‌شود.

امام(ره) به وسیله شاگردانش، روح شخصیت را به امت اسلامی برگرداند؛ حوزه انقلابی یعنی این که اگر پرونده انقلاب را از سال 42 تا پیروزی انقلاب بررسی کنید؛ می‌بینید که امام خمینی(ره)، حوزه‌ای را تربیت کرد و پرچمدار و علمدار حوزه‌ای بود که ستم و تحقیر امت اسلامی را تحمل نمی‌کرد، بیداری و احیای شخصیت امت اسلامی را در دستور کارش قرار داد، در کوران حوادث و در جاهایی که لازم بود جنگ مدیریت شود، حوزه انقلابی، تمام قد در برابر تهاجم ایستاد، همراهی کرد و هشت سال توانست روح مقاومت را در ملت ایران زنده کند.

سخنرانی‌های حوزویان در طول جنگ تحمیلی، روح شهامت، ایثارگری و مقاومت را در مردم زنده می‌کرد؛ آنجایی که دشمن، کمونیست‌ها و منافقین برای ایجاد اختلاف تلاش می‌کرد، روحانی انقلابی سکوت نمی‌کرد، بلکه به سرعت موضع می‌گرفت، با آنها آماده مناظره بود و برای به وحدت رساندن جامعه اسلامی و فاصله دادن مردن از این جریان‌های خطرناک و خبیث برنامه‌ریزی می‌کرد.

حال که انقلاب پیروز شده و به نقطه‌ای رسیده است که می‌خواهد به دروازه تمدن‌سازی برسد، این حرکت تا تمدن و تمدن‌سازی اسلامی باید با روح انقلابی همراه باشد؛ این که کشور ایران رسالتی در دنیای اسلام دارد و پیام ملت مسلمان ایران را در بسیاری از کشورها درک می‌کنند، حوزه باید بتواند روح انقلابی‌گری، استقامت، خوب دیدن، دور اندیشی عمیق، شهامت و شجاعت، قدرت به وحدت رساندن امت را زنده نگه‌دارد.


تیه: با توجه به راهبرد دشمنان در رابطه با جامعه اسلامی، درباره با فرقه وهابیت و گروه‌های تکفیری داعش و نقش حوزه علمیه در جهت روشنگری و تبیین اسلام ناب توضیح دهید؟

:: حوزه علمیه باید امروز بتواند رویه افراطی گری جریانات سلفی، وهابی و داعش را به خوبی ارزیابی و جهان اسلام را نسبت به خطر تکفیری‌ها و انگیزه‌های پلید و یا جهالت بزرگی که پشت سر این رفتار وحشیانه به نام اسلام وجود دارد؛ موضع‌گیری کند.

باید بدانیم که حل مسأله داعش صرفا یک مسأله نظامی نیست؛ گرچه حوزه‌ها زودتر باید برای درمان این سرطان افراطی در جهان اسلام به تدابیر علمی و پژوهشی دست بزنند و چهره حقیقی اسلام را نمایان کنند؛ به گونه‌ای که افراد اجتماع یافته در این جبهه، خود قانع به غیر اسلامی بودن رفتارهایشان شده و حجت بر آنها تمام شود و مردم دیگر نیز پرده‌های تردیدشان کنار زده شود؛ بنابراین حوزه علمیه نباید نسبت به این مسأله بی‌تعهد و بی‌تفاوت باشد.

حوزه انقلابی، حوزه دشمن شناس و دوست شناس است و قدرت شناساندن دوستان و دشمنان اسلام و مذهب را به مردم دارد و نمی‌گذارد خلأ اطلاعاتی باعث انحراف غیر مسمانان از شناخت اسلام حقیقی شود.

حوزه باید در متن این مسائل بماند و نباید به گونه‌ای باشد که در تعریف‌ها، ساختارها و سازوکارهایی که دارد، این جنبه‌های گسترده و عمیق را به تدریج به حاشیه حوزه بسپارد و آنها را از رسالت اصلی و اولویت‌های خود، حذف کند و اگر این اتفاق بیفتد و حوزه در متن حوادث نباشد، بدون هیچ تردیدی انقلاب زمین خواهد خورد؛ از این‌رو رهبرمعظم انقلاب به خوبی این نگرانی را به حوزه منتقل فرمودند که امیدواریم مسؤولان امر و برنامه‌ریزان برای این موضوع، تدبیر حکیمانه و شجاعانه‌ای را اتخاذ کنند.


تیه: بسیار ممنون از فرصتی که در اختیار پایگاه دشمن شناسی تیه قرار دادید.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی