غلامرضا یوسف زاده، پژوهشگر عرصه سینمای دینی در اداره کل پژوهشهای دینی صدا و سیما، نویسنده کتاب درآمدی بر روایت دینی در قصه و سینما و کتاب سطوح مدح در قصص قرآن
رسا ـ با توجه به ماهیت انقلاب اسلامی و تحولی که در جامعه به وجود آورد، در حوزه هنر، سینما و تلویزیون نیز توقع بود که در راستای توحیدی و هنر ارزشی حرکت کند؛ از اینرو آثار نیز در این عرصه تولید شده است، اما به صورت کلی آیا آثار نمایشی به ویژه فیلمها، قابلیت و ظرفیت ارائه مفاهیم دینی را دارد یا خیر؟
جوابهای مختلفی به این سؤال دادهاند؛ برخی میخواهند بگویند که فیلم و سینما، وسیلهای برای سرگرمی است؛ موقعی که خسته میشویم به سینما میرویم و فیلم تماشا میکنیم؛ به دلیل این که سرگرم شویم و ربطی به آموزه ندارد؛ جای آموزه در کلاس درس است.
به عنوان مثال در مورد بحثهای فلسفی این سؤال مطرح میشود که آیا رابطهای بین فلسفه و سینما وجود دارد؟ در پاسخ به این سؤال نیز میگویند که اگر میخواهید فلسفه و جهان بینی بگویید باید سر کلاس درس آن را مطرح کنید؛ موقعی که فردی جلوی تلویزیون مینشیند و فیلم میبیند یا به سینما میرود در واقع میخواهد سرگرم شود.
نظر گروه دیگر بر این است که فیلم سینمایی یا داستانی که از تلویزیون پخش میشود، در حقیقت یک جهانبینی را ارائه میکند؛ یعنی مؤلفههای فیلم، براساس نوع جهانبینی و نگاهی که به هستی و انسان دارد و براساس این پشتوانههای فکری و ذهنی، جهانی را به مثابه جهان واقعی خلق میکند و این جهان را از طریق داستان ارائه میکند.
یک فیلم، افزون بر این که روایتی داستانی برای سرگرمی است، ارائه دهنده یک جهان بینی است که این جهان بینی در خودش هستی شناسی، انسان شناسی و نگاههای اخلاقی را در بردارد؛ بنابراین از طریق فیلم و داستان، چه جهانبینی دینی و الهی و چه الحادی و مادی انتقال داده میشود؛ حتی اگر طبق نظر مادیون غایتی برای جهان در نظر گرفته نشود و هدفی جز سرگرمی نداشته باشد؛ فیلمی که با این مبنا ساخته میشود نیز هیچ هدف و غایتی جز سرگرمی مخاطب ندارد.
از طریق فیلم و روایت، جهانی ساخته میشود که این جهان تمام مؤلفههای هستی شناسی و انسان شناسی خواه الهی و خواه الحادی را در خود دارد.
رساـ پیرو سخنان شما رهبری در این زمینه فرمودند که «اگر اندیشه در قالب هنر نگنجد ماندنی نیست».
نوع فلاسفه و نخبگان شاید نیازی به قصه، داستان و فیلم نداشته باشند، کما این که این دسته افراد کمتر سراغ فیلم و دنبال کردن سریال تلویزیونی میروند؛ اما قشر وسیعی از مردم اینگونه زندگی نمیکنند و شب و روز به تفکر و فلسفه نمیگذرانند؛ بنابراین انتقال آموزهها از طریق فلسفه، کلام، درس و بحث برای این طیف گسترده مردم، سخت و دشوار است و دریافت آموزهها و هویت دینی در عموم مردم به وسیله فیلم و داستان است و ماندگاری هنر نیز به دلیل این است که مخاطبش عموم مردم هستند.
مخاطب فلسفه، کلام و سایر علوم نقلی، عدهای خاص هستند؛ اما مخاطب روایت، حکایت، قصه و فیلم، عموم مردم هستند همانگونه که سخنرانها بر روی منبر وقتی میخواهند برای مردم صحبت کنند از قصه، حکایت، داستانهای تاریخی جهت فهم بیشتر مطلب استفاده میکنند، در حالی که یک مدرس فلسفه یا کلام، حکایت و قصه نمیگوید.
رسا ـ با توجه به فیلمهایی که در سالهای اخیر ساخته شده است همچون محمد رسول الله(ص) و مختار نامه، فیلمسازان ایرانی تا چه اندازه در انتقال آموزهها و مفاهیم دینی موفق عمل کردهاند؟
مشکل است که بگوییم فیلمسازان ایرانی چه اندازه موفق بودهاند؛ اگر بخواهیم در مورد کل سینمای ایران حکم کنیم؛ به عنوان جریان سینمای ایران، خیلی موفق عمل نشده است؛ البته از یک تمدن انتظار نیست که به این سرعت بتواند جریان هنری خودش را تا این حد ارتقا بدهد؛ به ویژه این که سینما و فیلم برآمده از تمدن اسلامی، ایرانی نیست.
شعر برآمده از تمدن اسلامی است و شخصیتهایی همچون حافظ، سعدی و مولانا دلالت بر این مطلب دارد و در سبکهای شعر نو نیز اشعار سهراب سپهری سرآمد است؛ بنابراین تمدن اسلامی ایرانی در شعر به خوبی ارائه شده است و عارفی اگر بخواهد شعر بسراید، روشها را به خوبی میداند؛ اما سینما متعلق به تمدن اسلامی ایرانی نیست، بلکه هنر وارداتی است.
هنگامی که سینما به ایران وارد شد برای انتقال آموزههای دینی نبود؛ بلکه برای انتقال همان فرهنگ غربیای که سینما برای آن ساخته شده، وارد شد و وظیفه سینما قبل از انقلاب نیز انتقال تمدن مادی غربی بود؛ بنابراین کار در این زمینه دشوار است.
میتوان گفت در سینمای ایران جرقههایی زده شد و تک فیلمهایی ساخته شد که توانستند تا حدودی مفاهیم و آموزههای دینی را منتقل کنند؛ مختارنامه، محمدرسولالله(ص) و سریال حضرت یوسف(ع) از جمله فیلمهایی بودند که به تاریخ دین پرداختند؛ تاریخ مقدس یک دین جزیی از هویت آن است.
در آمریکا فیلم «ژارن وستر» ساخته شد؛ زیرا به دلیل فقدان هویت، قصد دارند هویتی را برای آمریکا و آمریکایی بسازند و به تاریخ خودشان برمیگردند و یک ژارن و یک گونه سینمایی را ارائه میدهند تا هویت سازی کنند.
هویت هر دین و ملتی به تاریخش است؛ از این رو هر کتاب مقدسی به تاریخ خودش برمیگردد و آن را مرور میکند همانگونه که در قرآن کریم، تاریخ پیامبران مرور میشود.
در قرآن کریم آمده است«ان الدین عند الله الاسلام»، دین نزد خداوند، اسلام است و مراد از این اسلام، تسلیم در مقابل خداوند که شامل تمام ادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی از حضرت آدم(ع) تا رسول الله(ص) میشود و قصص قرآن کریم تمام این دورههای تاریخی مرور میکنند.
مرور دورههای تاریخ در قرآن به این دلیل است که هویت ما به عنوان مسلمان و کسی که اسلام دارد و تسلیم خداوند است؛ به این است که تاریخ را بداند؛ فیلمهایی همچون «محمد رسول الله(ص)» که این هویت اسلامی را برای یک مسلمان مرور میکنند، بیشترین خدمت را به اسلام میکنند؛ زیرا در مسیر هویتسازی گام برمیدارند.
چرا هر ساله مراسم و آیین عزاداری برای سیدالشهدا(ع) برگزار میشود و شیعه هیچگاه از برگزاری این آیینها خسته نمیشود، بلکه سال به سال باشکوهتر برگزار میکند؟ آیا ایام عاشورا جزء اصول یا فروع دین شیعه است؟ پس چرا این اندازه به آن اهتمام میورزد؟
ایام محرم و مرور آنچه در عاشورا گذشت، هویت شیعه را میسازد و شیعیان در این ایام متأثر میشوند؛ مرور بر تاریخ یک دین، هویت آن دین را میسازد.
رسا ـ نقش تربیتی قصههای قرآن و ظرفیت آن در هویتسازی و پرداختن به هنر تا چه اندازه است؟
قصص قرآن بخشی از قرآن را تشکیل میدهند؛ و در مورد قرآنی که آیههای آن حسابشده و دقیق است، این سؤال مطرح میشود که چرا بخشی از آن به قصه اختصاص یافته است؟
چرا برخی از قصهها همچون قصه حضرت موسی(ع) تکرار شده و یا چه لزومی دارد که یک سوره کامل به جریان حضرت یوسف(ع) اختصاص پیدا کند؟
قرآن نخستین سند برای معارف اسلامی است و مسلمانان تمام معارف خود را از قرآن میگیرند.
کسی که میخواهد مسلمان باشد باید به تمام انبیاء گذشته ایمان داشته باشد و این امر حاصل نمیشود مگر این که از جریان زندگی آنها آگاهی داشته باشد؛ بنابراین ایمان به تمامی پیامبران گذشته جزیی از اسلام و هویت یک مسلمان است.
اصول دین اسلام عبارتند از توحید، نبوت و معاد است؛ اگر قصه و داستان میتواند نوع نگاه مؤلف به هستی، انسان و ارزشهای اخلاقی را انتقال دهد، در قصههای قرآن نیز به همین شکل است و قصههای قرآن دربردارنده نوع نگاه خداوند نسبت به ترسیم جهان هستی، انسان و ارزشهای اخلاقی است.
همانگونه که در آیات دیگر سخن از توحید، نبوت، معاد، ارزشها و معیارهای اخلاقی است، قصههای قرآن نیز به این مسائل میپردازد؛ به عنوان مثال خداوند زمانی که جهان را ترسیم میکند، شامل جهان مادی و جهان غیب است و شخصیت پیامبر را به گونهای تعریف میکند که این پیامبر همواره با خداوند در گفتوگو است؛ به این معنا که در قصههای قرآن انسانی که میتواند با خداوند ارتباط برقرار کند، وجود دارد و خداوندی نیز هست که به معنای اصل توحید است.
در ماجراهای قصص قرآنی، خداوند متعال است که تمام هستی در مقابل او خاضع هستند و اگر انسان دچار انحرافی شود، مکافاتی برای او در نظر گرفته شده است و اگر انسان، عمل صالح و پسندیدهای انجام دهد، خداوند به او پاداش میدهد.
جهان هستی به وسیله خداوند متعال اداره میشود و در قصههای قرآنی بیان شده است که اگر کسی گناهی انجام بدهد و از فرامین الهی سرباز زند، مکافات میشود؛ این همان مفهوم معاد است.
در برخی از قصههای قرآنی، شخصیتها در دنیا و آخرت به خوبی معرفی و تبیین میشوند و شاهد مثال آن مؤمن آل فرعون است که وقتی کشته شد میگوید «ای کاش دوستان من میدانستند که خداوند چقدر به من اکرام کرد»، یعنی حالت بهشتی خود را توصیف میکند؛ بنابراین یکی از جنبههای قصص قرآن این است که معارفی همچون توحید، نبوت و معاد را انتقال میدهند.
رسا ـ شخصیتسازی و الگوسازی در فیلمها و آثار هنری از نظر اخلاقی چه تأثیری بر مخاطبان دارد؟
اگر دوباره به قصههای قرآنی برگردیم، درباره شخصیتها، افزون بر این که الگوهای خیر و شر را بررسی میکنند، معیار تمییز بین خیر و شر را نیز معرفی میکنند، که این معیار کاملاً شفاف است؛ از این رو قصههای قرآن در جانب خیر برای ما یک نمونه و الگویی همچون پیامبران و صلحاء را معرفی میکنند که انسان به واسطه آن الگو، میتوانیم به سمت هدف متعالی خود حرکت کنیم و تمام جوانب وجودیاش را با آن تنظیم کند.
قصههای قرآن با معرفی شخصیتهای شر، برای انسان مشخص میشود که اگر به سمت چنین شخصیتهایی متمایل گردد، در واقع در راستای اهداف شر آنها گام برمیدارد، که قسمت عمدهای از تربیت انسان به این وسیله انجام میشود، زیرا از روشهای تربیتی، دادن معیار و معرفی الگو به شخص است.
رسا ـ نظر شما درباره درام چیست و چگونه میتوان از درام در انتقال مفاهیم دینی استفاده کرد؟
درام به معنای نمایش است؛ هنرهای دراماتیک یعنی هنرهای نمایشی که شامل تئاتر و سینما میشود و تمام بحث ما درباره هنرهای نمایشی بود.
موقعی که قصد توصیف چیزی را داریم، قصه میگوییم که این قصه یا همچون قصص قرآن روایت میشود یا نمایش داده میشود و این نمایش یا به صورت تئاتر و یا در قالب سینما است؛ به تئاتر و سینما هنرهای نمایشی گفته میشود.
هنرهای نمایشی و هنر روایی از یک جنس هستند؛ تمام احکامی که درمورد قصه گفته میشود درباره هنرهای نمایشی نیز صادق است؛ بنابراین تمام این بحثهایی که گفته شد چه در مورد سینما و چه درباره قصص قرآن، زیر یک چتر هستند، یعنی قصهگویی به صورت مکتوب یا در قالب دراماتیک، برای یک دین هویت تاریخی و جهان بینی میسازند و همچنین نقش زیادی در تربیت انسان دارند.
رسا ـ در مفاهیم دینی و واژههای مقدسی همچون جهاد و امر به معروف نیز تحریفاتی از سوی رسانههای استکباری صورت میگیرد و با آثار هنری سعی میشود درباره مفاهیم دینی سیاهنمایی شود، در این زمینه وظیفه رسانه تراز انقلاب اسلامی چیست؟
هر تحول و انقلابی برای تعمیق فرهنگش در کشوری، باید خودش را در هنر به نمایش بگذارد؛ فرهنگ و تمدن اسلامی، ایرانی بعضی از هنرها همچون شعر را به خوبی میتواند استخدام کند؛ اما برخی دیگر همچون سینما، قصه، رمان و نقاشی را نمیتواند به خوبی به خدمت بگیرد.
هنرهایی که از غرب وارد ایران شدهاند، فرهنگ کشور ما، هنوز به خوبی نتواسته است از آنها در راستای القای مفاهیم دینی استفاده کند؛ از این رو توقع ما این است که انقلاب اسلامی در قالبهای مختلف هنری جلوه پیدا کند که این جلوهگری هنوز به خوبی محقق نشده است؛ به عنوان مثال تا به حال فیلمی که تاریخ و جریان انقلاب اسلامی را به خوبی و درستی نمایش دهد، ساخته نشده است.
گرچه انقلاب اسلامی ایران، ژارنی به نام دفاع مقدس دارد؛ اما این ژارن هنوز وابسته به تک فیلمها است و تا به حال جریان پختهای که قابل عرضه باشد، تولید نشده است.
آمریکا توانست تاریخ نداشته خود را به وسیله «ژارن وستر» انتقال بدهد، تاریخی که عبارت از تجاوز و تسخیر اموال و ممالک سرخپوستان بود؛ توانست به وسیله سینما، عکس جلوه دهد و خودش را انسان متمدن و سرخپوستان را انسانهایی وحشی معرفی کند؛ یعنی نه تنها تاریخسازی کرد، بلکه آن را عکس نیز جلوه داد.
رسا ـ در حال حاضر، گروههای تکفیری با ابزار هنر، مفاهیم مقدس دینی را تخریب میکنند، راهکار جلوگیری از انحراف در مفاهیم دینی چیست؟
مسلمانان، نگاه معتدل خود را از این گونه مفاهمی میتوانند در قالب سینما ارائه بدهند در حالی که اکنون داعش و وهابیت تکفیری از طریق رسانه و اینترنت، توانستهاند جلوه نامناسبی از این مفاهیم به دنیا معرفی کنند.
چگونه نتوانستیم دفاع مقدس را به خوبی ارائه کنیم، به همان دلیل که نتوانستیم جهاد و آموزههای دینی دیگر را به طرز صحیح و شیوه تفکر درست از آن را ارائه کنیم.
در مرحله توصیف و بیان واژهها چیزی کم نداریم؛ شخصیتهایی همچون شهید مطهری، آیت الله جوادی آملی و مصباح یزدی را داریم، که به خوبی نظر اسلام را تشریح میکنند؛ اما زبان هنری به همان صراحت را نداریم تا این مفاهیم را به درستی انتقال دهیم.
رسا ـ ممنون از فرصتی که در اختیار خبرگزاری رسا قرار دادید.
مطلب هنر توحیدی و هنرمند ارزشی شمارو مطالعه کردم بسیار مفید بود.
من کارشناس فروش شرکت تبلیغاتی پارت چاپ هستم اگر روزی به ما نیاز داشتین چه در زمینه آگهی و چه کارهای چاپی خوشحال میشیم کمکتون کنیم
این آدرس سایت ماست:
www.partchap.ir
اینم شماره تماسمون:
02188756411