پژوهه رسا

«وأُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ»

پژوهه رسا

«وأُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ»

این وبلاگ، فرصتی برای دسته‌بندی و بیان مطالب متعلمی است که از نظرات دوستان و اساتیدش بهره می‌برد.

به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، مکتب اسلام مبتنی بر سه اصل مبدأ، معاد و رهبری الهی برای همه ابعاد مادی و معنوی بشر به مقتضای جامعیت و در هر عصری به مقتضای خاتمیت و جاودانگی آن، برنامه و دستورالعمل دارد؛ در این میان، رهبری الهی به عنوان موهبتی الهی و پیوند دهنده دو اصل دیگر، هیچ‌گاه از انسان دریغ نشده است؛ روحانیت به عنوان جریان تداوم بخش رهبری الهی و نظام اسلامی به عنوان یکی از لوازم حیات اجتماعی، دو نهاد اسلامی دیرپا و متلائم هستند.

حوزه‌ علمیه‌ کانون و قلب اندیشه و تفکر شیعی است که در سده‌ گذشته با هجوم و فشاری که از ناحیه‌ دنیای مدرن به کشورهای اسلامی و جامعه‌ ما وارد شده ‌بود، در محدوده‌ خاصی عمل ‌می‌کرد و با مدیریت و رهبری مرجعیت شیعه در یک سطح خاصی توانست از سنگر دیانت حفاظت ‌کند.

اما در عرض این سه دهه، بسیاری از مسائل عالم دگرگون‌ شده و این تحوّلات، توقّعات فراوانی را در داخل و خارج از مرزهای نظام اسلامی و در سطح جهانی ایجاد کرده ‌است؛ قطب‌بندی دوگانه‌ بلوک شرق و غرب در قرن بیستم با تحمیل صد میلیون کشته بر جهان متعلق به فرهنگ و تمدن غرب بود؛ اما امروز دیگر ما شاهد دو قطب تمدنی هستیم که یکی دنیای غرب و مدرن و دومی دنیای اسلام است.

امروزه حرکت‌ها بسیار وسیع است؛ تحولات عالم به‌گونه‌ای باور نکردنی با سرعت و شتاب پیش‌ می‌رود که در سطوح مختلف، ظرفیت‌های جدیدی را به ‌وجود آورده است؛ این فرصت‌ها و ظرفیت‌ها در عین نویدبخش بودن، خطرساز است؛ بنابراین حوزه‌ علمیه‌ که در سرنوشت دنیای اسلام و مکتب تشیع نقش تعیین‌ کننده داشته و دارد، با این وضعیت، اکنون خود به شدت نیازمند یک تحول مدبرانه و آگاهانه است.

برای دستیابی به فرهنگی پیشرو، پویا و غنی مبتنی بر ارزش‌های دینی، تاریخی و ملی و نیز ارزش‌ها و آرمان‌های زیربنایی جامعه به مدیرانی فرهیخته و توانمند در این حوزه نیاز است که در گام نخست به ابعاد، ماهیت و متغیرهای محیطی وقوف داشته و در گام بعد بر حوزه دانش مدیریت و اصول و تکنیک‌های آن اشراف داشته باشند.

مسؤولان حوزه علمیه با پیروی مطالبات رهبر معظم انقلاب می‌توانند در جهت جذب و سازمان‌دهی نسل جوان انقلاب و بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و فرصت‌های موجود حوزه، هوشمندانه آینده‌‌نگری داشته باشند و با جذب و سازمان‌دهی این استعدادها در راستای دفاع از فرهنگ دینی و مسؤولیت حمایت از سیاست‌های کلی نظام اسلامی گام بردارند.

همچنین با شناخت دقیق فرصت‌ها و تهدیدهای فراروی حوزه‌های علمیه و نظام اسلامی در بعد فراملی، الزامات و راهبردهای متناسب با شاخصه‌های سازمانی را جهت افزایش اثربخشی این نهاد جهت حضور تأثیرگذار در سطح جهانی ارائه کنند.

رهبر معظم انقلاب در پیام‌ها و سخنرانی‌های گوناگون، به ویژه در دیدار با حوزویان، فهرستی از مهم‌ترین موضوعات مرتبط با حوزه‌های علمیه را به تفصیل بیان فرموده‌اند که از زمره مهم‌ترین این موضوعات، توجه به فقه حکومتی، نظام‌سازی، پاسخگویی به مطالبات اجتماعی و سیاسی و هم‌افزایی مناسبات حوزه علمیه و نظام اسلامی است.

اهداف حوزه علمیه

هیچ نهاد و سازمانی بدون هدف تأسیس نمی‌شود؛ نهاد ریشه‌داری مانند حوزه علمیه نیز دارای اهدافی معین و مشخص با دامنه بین المللی است؛ اهدافی که تحقق بخشیدن به آن از رسالت‌‌های انبیاء الهی بوده و به علماء دین و حوزه‌‌های علمیه به ارث رسیده است. این اهداف به اجمال شامل شناخت صحیح دین(تفقه در دین)، ابلاغ صحیح دین، اصلاح طلبی در زمین و عینیت بخشیدن به دین و اجراء احکام دینی می‌شوند.

جهت اجرای اثربخشی این مأموریت، حوزه علمیه می‌بایست الزامات مناسب را در بعد استراتژی، ساختار، منابع انسانی و فن‌آوری را با توجه به فرصت‌ها و تهدیدات فراروی و ظرفیت درونی خود (نقاط قوت و ضعف) شناسایی نموده تا بتواند با طراحی راهبردهای مناسب، حضوری متناسب و مؤثر در عرصه جهانی داشته باشد.(رحمانی، جعفر، ضرورت‌های مدیریت استراتژیک فرهنگی در حوزه‌های علمیه در عصرجهانی شدن)

انقلاب اسلامی ایران، میدان حضور دین را از مقیاس محلی و ملی به سطح جهانی ارتقاء داده و اکنون صحبت از این است که جهانی‌سازی اسلامی چه جهت‌گیری‌هایی، سازوکارهایی و الزاماتی دارد و حوزه‌های علمیه هم به‌تبع در این میدان باید نقش خود را ایفا کنند.(حجت الاسلام علیرضا پیروزمند، خبرگزاری مهر)

بررسی مفهوم تحول در حوزه علمیه

سخن از تحول به معنای تغییر جهت گیری حوزه نیست؛ بلکه به معنای ارتقای تأثیر در جهت گذشته است؛ این ارتقای تأثیر وقتی واقع می‌شود که حوزه‌های علمیه بتوانند از منابع اسلامی، معارفی را استخراج کنند که بتواند پشتوانه اسلامی‌سازی علوم، اسلامی‌سازی الگوی پیشرفت، اسلامی‌سازی تمدن سازی، اسلامی‌سازی ساختارسازی، اسلامی‌سازی جهانی سازی و امثال این‌ها باشد و این آن تحولی است که باید اتفاق بیفتد، یعنی پاسخگویی وارد شدن حوزه های علمیه به این مقیاس، معنای تحول مورد نظر در حوزه علمیه است؛ چنان که رهبر معظم انقلاب نیز در این باره می‌فرمایند: «تحول به معنای رها کردن شیو‌ه‌های سنتى بسیار کارآمد حوزه در تعلیم و تعلم و تبدیل این شیو‌ه‌ها به شیو‌ه‌های رایج دانشگاهى امروز نیست؛ این‌چنین تحول و تغییر و دگرگونی‌هایی غلط اندر غلط است؛ این عقبگرد است. امروز شیو‌ه‌های گوناگون سنتى قدیمی ما دارد در دنیا شناخته می‌شود؛ بعضی یا از روی تقلید یا از روی ابتکار دارند همین شیو‌ه‌ها را رایج می‌کنند.»(بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم‌ مورخ 29/7/1389)

و در فراز دیگری از سخنان خود تأکید کردند: «اگر تحول را به معنای تغییر خطوط اصلی حوزه‌ها بدانیم - مثل تغییر متد اجتهاد - قطعاً این یک انحراف است؛ تحول است، اما تحول به سمت سقوط. شیوه اجتهادی که امروز در حوزه‌های علمیه رایج است و علمای دین به آن متکی هستند، یکی از قوی‌ترین و منطقی‌ترین شیوه‌های اجتهاد است؛ اجتهاد متکی به یقین و علم، با اتکای به وحی؛ یعنی از ظن به دور است و استنباط ما استنباط علمی و یقینی است.»(بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم‌ مورخ 29/7/1389)

تفاوت تحول حوزه با دانشگاه

تحول در حوزه با تحول در دانشگاه متفاوت است؛ تحول در دانشگاه یعنی اسلامی‌سازی دانشگاه‌ها. چون بنیان دانشگاه‌ها و نظام تربیتی آن و محتوایی که در آن تدریس و تدرس می‌شده، اسلامی نبوده است یا از منظر اسلامیت، حساسیت و اهمیتی به آن داده نمی‌شد، باید متناسب با انقلاب اسلامی، اسلامی شود. این هم تحول است ولی تحولی است که جهت گیری دانشگاه را باید تغییر دهد؛ اما در حوزه علمیه وقتی صحبت از تحول می‌شود، به این معنا نیست.(حجت الاسلام علیرضا پیروزمند، خبرگزاری مهر)

تحول درونی و بیرونی حوزه علمیه

در الگوی تحولی که در کتاب «تحول حوزه علمیه و روحانیت در گذشته و حال، طرح الگو، چشم انداز و ارزیابی فعالیت روحانیت» اثر حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پیروزمند پیشنهاد شده، فعالیت‌های اصلی حوزه، موضوعات و غایات اصلی فعالیت‌های حوزه از دو مقیاس درون حوزه و بیرون حوزه بیان شده است؛ از این رو یک الگوی تحول درونی و یک الگوی تحول بیرونی ارائه و ارتباط این دو با همدیگر ذکر شده است.

منظور از الگوی تحول بیرونی، تحولی است که به واسطه حوزه در بیرون از محیط حوزه اتفاق می‌افتد؛ تحول درونی هم یعنی تحولی که در درون حوزه برای تأثیرگذاری بیرونی باید اتفاق بیفتد؛ تحول حوزه در فردسازی، سازمان‌سازی، نهادسازی و جامعه‌سازی، متغیرهای الگوی پیشنهادی است. در هر کدام از محورها، چشم‌انداز مطلوب فراروی حوزه ترسیم شده است؛ اتفاقی که بعد از انقلاب اسلامی افتاده، فرصت بی‌بدیل و در عین حال ابتلای بزرگ برای حوزه‌های علمیه و روحانیت است؛ به دلیل اینکه امکان حضور دین در مقیاس جهانی فراهم شده است.

فقه حکومتی لازمه تحول در حوزه علمیه

تغییر مورد انتظار در حوزه‌های علمیه این است که بتواند خود را از مقیاس فردسازی که عمده رسالتش در گذشته بوده، به مقیاس سازمان‌سازی و جامعه‌سازی ارتقا دهد؛ همان‌گونه که رهبری با تأکید بر این مسأله فرمودند: «امروز حوزه نباید در صحنه‌های متعدد فلسفی و فقهی و کلامی در دنیا غائب باشد، این همه سؤال در دنیا و در مسائل گوناگون مطرح است؛ پاسخ حوزه چیست؟ نه باید غائب باشد، نه باید منفعل باشد؛ هر دو ضرر دارد.»(بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم‌ مورخ 29/7/1389)

اسلامیت سازمان غیر از اسلامیت تک تک آحاد افراد آن سازمان است. به نظر می‌رسد که این التفات به انداره کافی اتفاق نیفتاده است، لذا ما سراغ دانش‌های لازم برای تحقق این حضور نرفته‌ایم و همچنان روحانی را با اطلاعات گذشته تجهیز می‌کنیم؛ اما وارد میدان جدید می‌کنیم.

بالاتر و سخت‌تر از این در مقیاس جامعه‌سازی است؛ وقتی روحانیت می‌خواهد در مسند سیاست‌گذاری کلی نظام مشارکت کند باید بتواند از منظر دین نسبت به تغییرات اجتماعی و اسلامیت تغییرات اجتماعی نظر دهد و از موضوعات دیگر، جامعه و تصرفات جامعه است که از سازمان هم فراتر است چه برسد به اینکه بگوئیم فرد؛ بنابراین تحول مورد انتظار در حوزه این است که بتوان به فقه اجتماعی و حکومتی، اخلاق اجتماعی و حکومتی و همچنین اعتقادات اجتماعی و حکومتی دست پیدا کرد و این دست پیدا کردن فرآیندی دارد؛ در مرحله نخست، تفاوت موضوع فهم شود، بفهمیم و به رسمیت بشناسیم که صورت مسأله‌ای جدید است.

دوم اینکه روش تفقه به معنای عام کلمه را به حدی ارتقا دهیم که بتواند پیچیدگی‌های مربوط به چنین موضوعاتی را پاسخ دهد و نسبتش را با دین مشخص کند؛‌ بعد از درک ضرورت و تکمیل روش فهم، نوبت به به کارگیری روش فهم می‌رسد که روش فهم از محصول به کارگیری روش فهم فقه حکومتی، اخلاق حکومتی و اعتقادات اجتماعی به دست می‌آید؛ بنابراین باید نظام آموزشی، پژوهشی و تبلیغی حوزه دچار دگرگونی شود و از نظر اولویت قاعدتاً باید نظام پژوهشی مقدم باشد. چون نظام پژوهشی وقتی فعال شد، خروجی‌اش در نظام آموزشی هویدا می‌شود.

نظام آموزشی که به اتکای نظام پژوهشی غنی شد، خروجی‌اش در نظام تبلیغی مشخص می‌شود و مورد بهره برداری قرار می‌گیرد؛ بنابراین نقطه کانونی تحول، نظام پژوهشی است.(رک، پیروزمند، علیرضا، تحول حوزه علمیه و روحانیت؛ در گذشته و حال؛ طرح الگو، چشم‌انداز و ارزیابی فعالیت روحانیت، ص379-410)

دانش‌های حوزه در سه محور و گرایش اصلی قابل تجمیع است. باید در این سه دانش تحول مورد نظر اتفاق بیفتد تا تحول در حوزه ایجاد شود. این سه دانش عبارتند از علم کلام و فلسفه، علم اخلاق و عرفان، علم فقه و حقوق.

فقه و حقوق به تکالیف و رفتار، عرفان و اخلاق به ارزش‌ها و گرایش‌های مطلوب و کلام و فلسفه به باورها و اعتقادات می‌پردازد؛ بنابراین باید به تحول در این سه دانش محوری بپردازیم. ایجاد تحول در متون درسی حوزه‌های علمیه و پاسخگو نمودن نهاد دین و روحانیت در برابر مطالبات و پرسش‌های به روز اقشار و طبقات مختلف مردم از دیگر عوامل مهم و موثری است که می تواند در کارآیی، مقبولیت و پویایی حوزه‌های علمیه و در نتیجه تأثیرپذیری دینی و اخلاقی مردم نقش بسیار مفیدی داشته باشد.(رک، همان،ص472-491)

حوزه علمیه و عرصه تولید و ارتقای علم

از منظر تاریخی، حوزه علمیه همواره در جهت گسترش و ارتقاء علمی جامعه نقش به سزایی داشته است؛ چنان که ارتقاء علمی زمان خواجه نصیر‌الدین در موضوع‌های تعلیم و تربیت، تربیت کودک و روش‌های آن، برنامه تحصیلی، مواد درسی، ورزش و بازی، علوم و فن‌آوری قابل توجه است.

ارتقاء علمی آن زمان بدون شک حاصل موقعیت جدید اجتماعی حوزه‌ها و به ویژه خواجه‌نصیر‌الدین بوده که از آن برای رشد و گسترش علمی – فرهنگی جامعه سود برده است.(بهشتی، محمد و دیگران؛ آراء دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت)

حضور فعال روحانیت در رویداد‌هایی نظیر پیدایش جریان روشنفکری دینی در جهان اسلام توسط افرادی همچون سید‌جمال‌الدین اسد‌آبادی؛ همچنین در جنبش مشروطه و آثاری که در این زمینه تألیف شد؛ مثل تنبیه الامه و تنزیه المله اثر مرحوم نائینی، تجربه دوران مرجعیت آیت‌الله بروجردی که حوزه با توجه به شرایط روز، در صدد کسب علوم تجدید برآمد و مدارسی را برای آموزش علوم سنتی و جدید تأسیس کرد و همچنین اعزام دانش‌آموختگان حوزوی در همین دوره تا زمان حاضر، به کشورهای غربی از سوی حوزه‌ها، مثل شهید بهشتی و آیت‌الله حائری، انتشار مجله‌های علمی، حضور علمی بعضی از حوزویان در دانشگاه‌های کشور مثل شهید مطهری و دکتر مفتح، شرکت در تدوین کتب دینی – آموزشی مدارس مثل دکتر باهنر و شرکت در گفتگو‌های علمی بین المذاهب و ادیان، حکایت از پیوند ناگسستنی حوزه با ارتقاء علمی کشور دارد.

افزون بر موارد فوق نباید یک رشته علم را که در میان مردم ایران و بیرون از زمینه کار متخصصان، توسط حوزه‌های علمیه رواج یافته است، نادیده گرفت. حوزه‌های علمیه در عامه مردم، بیرون از علوم تخصصی که توسط اندیشمندان مسلمان گسترش یافت، زمینه دیگری از علم را به وجود آوردند که می‌توان آن را به علم توده‌ای تعبیر کرد. این زمینه علمی که با سنن و آداب اسلامی و فتاوای فقیهان و حوزویان پیوند استواری دارد، نه تنها کاربرد و کارکردی علمی داشته و بیشتر از سینه‌ای به سینه‌ای دیگر منتقل گردیده است، بلکه موجب پیدایش یک رشته نگارش‌ها و آثار مکتوب گشته است که بدون توجه به آنها نمی‌توان از نقش حوزه‌ها در ارتقاء علمی جهان اسلام در طول تاریخ سخن گفت.(میه‌لی، آلدو؛ علوم اسلامی و نقش آن در تحول علمی جهان؛ ترجمه محمد‌رضا شجاع رضوی و اسدالله علوی؛ ص 24)

امروزه با گسترش جوامع، اقتضائات جدید زمانه و پیدایش نظریات مادی‌، بسیاری از نظریه‌ها و تولیدات علمی پوزیتیویستی با فرهنگ اسلامی سازگاری ندارد؛ از این رو نقش و رسالت اصلی حوزه علمیه در بومی‌سازی علوم، به عنوان یک متغیر مستقل را می‌توان در موارد ذیل خلاصه کرد.

1.ارائه مُدل مابعد الطبیعه الهی علوم: همه علوم تجربی تحت یک نظام مابعد‌الطبیعه قرار دارند. مابعد‌الطبیعه یک نظام معنایی است؛ لذا هر علمی دارای یک نظام معنایی است که ایجاد و بقایش در گرو آن نظام است؛‌ یکی از مسائل علوم تجربی معاصر، اختلال در نظام مابعد‌الطبیعه علوم یا عدم توجه به آن است. حوزه‌های علمیّه می‌توانند با ارائه یک مدل مابعد‌الطبیعی الهی برای علوم تجربی، برای ارتقاء علمی کشور زمینه‌سازی کنند یا در آن سهیم باشند.

به عنوان مثال بعضی از باور‌های کلامی، مثل تفاسیر نادرست باور به قضا و قدر می‌تواند از موانع جدّی ارتقاء علمی کشور باشد. باورهای تقدیرگرایانه و تسلیم در برابر حوادث و عدم نیاز به شناخت طبیعت و جامعه نیز از این دست باور‌ها است؛ طبق این باور انسان باید تسلیم محض در برابر حوادث طبیعی و اجتماعی باشد و نیاز به شناخت و آگاهی از طبیعت و پدیده‌های جمعی نیست؛ از این‌رو وظیفه حوزه علمیه است که دستو‌ر‌های دینی و احادیثی را که در زمینه شناخت طبیعت، و اقوام و ملل گذشته وجود دارند، با استنادات عقلی برای معتقدان این باور‌ها تبیین و تفهیم کنند و نشان دهند که جوامع پیشرفته چگونه به وسیله علم از این حوادث جلوگیری می‌کنند.(باغستانی، اسماعیل؛ «حوزویان و توسعه، مورد نمونه؛ امام خمینی(ره)»، ص 24)

شهید مطهری به عنوان نظریه‌پرداز و متفکر شیعه و جهان اسلام در مبارزه با افکار التقاطی در زمینه‌های مختلف فلسفی، کلامی و عقایدی، صفحه جدیدی از پاسخ‌های روشن و مبرهن دین اسلام را به جامعه ارائه کرد که تا امروز در پاسخگویی به شبهات کاربرد دارد.

راز موفقیت شهید مطهری در مبارزه با افکار التقاطی

مقام معظم رهبری درباره شخصیت شهید مطهری فرمودند: «مرحوم مطهری آرام نداشت؛ مرتب مشغول یادداشت کردن، تنظیم یادداشت، مرتب کردن سخنرانی‌هایی که خود او انجام داده بود، به دست آوردن شوائب گوناگون و نوبه‌نو در زمینه‌های فکر و اندیشه مذهبی و دینی و پاسخگویی به انحرافات بود؛ در این مرد اصلاً تنبلی وجود نداشت؛ لذا با آن ذخیره علمی و کارآمدى عملی توانست اثر بگذارد. امروز ما حقیقتاً ریزه‌خوار سفره انعام فکر شهید مطهری هستیم - در این هیچ تردیدی نیست - و فضای فکری جامعه همچنان مرهون فکر او در زمینه‌های گوناگون، چه در زمینه‌های فلسفی‌، چه در زمینه‌های اجتماعى دینی، و چه در زمینه‌های سیاسى دینی است. ما امروز به ایشان احتیاج داریم؛ ولی آن هم باز کافی نیست. خیلی از حرف‌ها جدیدتر و تاز‌ه‌تر است؛ خیلی از شائبه‌ها و اشکالات و شبهات بعد از حرف‌های شهید مطهری به‌وجود آمده؛ باید برای این‌ها آماده پاسخ بود؛ لذا حوزه‌های علمیه وظیفه سنگینی برعهده دارند».(بیانات رهبرمعظم انقلاب در دیدار جمعی از روحانیان استان کرمان، 11/2/1384)

2. به روز شدن و مشارکت در فرایند تولید علم: همان‌طور که حوزه‌ها مسائل سنتی در باب عبادات و معاملات را بی‌پاسخ نگذاشته‌اند، باید با شرکت در فرآیند تولید علمی، علمی را پدید آورند که مسائل روز را نیز پاسخگو باشد. حوزه‌ها در حال حاضر با مسائل عمده و مهمی مواجهه‌اند که برای حل آنها، چاره‌ای جز، تولید علم ندارند؛ مثلاً امروزه مسأله «عدالت اجتماعی» اهمیت فراوانی یافته و درباره آن نظریه‌پردازی‌های فراوانی شده است؛ از طرفی، عدالت جزء تعالیم اصولی اسلام نیز هست؛ یعنی هم مسأله روز است و هم مسأله‌ای دینی؛ اگر حوزه‌ها نتوانند، اقتصاد اسلامی را تبیین کنند، نمی‌توانند عدالت اجتماعی را به‌وجود آورند.(باغستانی، اسماعیل؛ «حوزویان و توسعه، مورد نمونه؛ امام خمینی (ره)»؛ ص3)

رهبرمعظم انقلاب نیز در این باره فرمودند: «اولین چیزی که در حوز‌ه‌های علمیه لازم است، عمق بخشیدن به تحصیل دینی است؛ باید درس خواند، باید کار کرد. حوزه‌های علمیه باید صادرات فکری داشته باشند؛ باید روحانى عالم و فرزانه تربیت کنند؛ باید روحانى پاکیزه و پاکدامن پرورش دهند؛ باید روحانیونی پرورش دهند که با مسائل سیاسى عالم آشنا باشند و دنیا را بشناسند».(بیانات رهبرمعظم انقلاب در دیدار جمعی از روحانیان استان کرمان، 11/2/1384)

3. تولید و تحول در علوم انسانی و پاسخ به نیازهای نظام: حوزه‌ها باید موانع تعامل فکری میان مراکز علمی کشور را به عنوان یکی از موانع اصلی ارتقاء علمی کشور و تولید داده‌های علمی مستقلی و بومی از میان بردارند و بستر را برای جریان سالم رشد علم و اندیشه مهیا کنند؛ چنان که رهبر معظم انقلاب درباره تولید علوم انسانی بومی می‌فرماید: «من با ورود علوم انسانی به حوزه علمیه اصلاً مخالفتی ندارم؛ من می‌گویم حوزه علمیه باید پایه‌های علوم انسانی مبتنی بر تفکر اسلامی و جهان بینی اسلام را مستحکم بریزد... باید این پایه‌ها ریخته شود؛ و این ممکن نخواهد شد، مگر این‌که با علوم انسانی آشنا باشیم.»(بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم‌ مورخ 29/7/1389)

در فراز دیگری از سخنان خود فرمودند: «این علوم انسانی که امروز رایج است، محتواهایی دارد که ماهیتاً معارض و مخالف با حرکت اسلامی و نظام اسلامی است، متکی بر جهان‌بینی دیگری است؛ حرف دیگری دارد، هدف دیگری دارد، وقتی این‌ها رایج شد، مدیران بر اساس آن‌ها تربیت می‌شوند؛ همین مدیران می‌آیند در رأس دانشگاه، در رأس اقتصاد کشور، در رأس مسایل سیاسی داخلی، خارجی، امنیت و غیره قرار می‌گیرند. حوزه‌های علمیه و علمای دین پشتوانه‌هایی هستند که موظفند نظریات اسلامی را در این زمینه از متون الهی بیرون بکشند، مشخص کنند و آن‌ها را در اختیار بگذارند». (همان جا)

بنابراین جایگاه مسأله تحول در علوم انسانی بسیار حائز اهمیت است. البته اگر بتوانیم در گفتمان‌سازی افق ایجاد تمدن نوین اسلامی، اقدام‌های لازم را انجام دهیم، اکنون تکلیف موضوعاتی از قبیل تحول در علوم انسانی روشن‌تر بود؛‌ بی‌توجهی در این موضوع، سبب چالش‌هایی در بیرون حوزه علمیه شده است، از جمله این‌که تا وقتی چرخ زندگی مردم و اداره جامعه ذیل عنوان حکومت اسلامی می‌چرخد و با این ‌حال نارسایی‌های فراوانی وجود دارد، خواسته یا ناخواسته بسیاری از نارضایتی‌ها و اشکال‌ها متوجه حوزه علمیه می‌شود؛ زیرا اگر نسخه مدیریت بر مدار دین باشد، نباید به این میزان مشکل وجود داشته باشد.

4. تحلیل و بررسی عالمانه بسیاری از مسائل بنیادی جامعه بر عهده حوزویانی است که در فهم منابع دینی متخصص هستند؛ آنان با فهم عصری و روز‌آمدشان می‌توانند بسیاری از موانع رشد و ارتقاء علمی کشور را که با بنیاد‌های دینی در تعارض نیست، برطرف کنند. همچنین می‌توانند با نقد و بررسی تجربه حضور دین در 35 سال گذشته کشور در عرصه‌های مختلف اجتماعی، قضایی، اداری، سیاسی، فرهنگی، هنری و علمی به ارتقاء علمی کشور کمک نمایند.(کافی، مجید؛ نقش حوزه‌های علمیه در زمینه‌سازی ارتقاء علمی کشور)

ضرورت ایجاد نظام پژوهشی مناسب در حوزه علمیه

بی‌گمان یکی از اوصاف آدمی «اندیشه‌ورزی» است و اندیشه‌ورزی و تولید گزاره‌های فکری جز در فرآیند پژوهش و کنکاش‌های روشمند علمی میسر نیست؛ امروزه آنچه ماندگاری و پیشرفت علمی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی یک جامعه را در پی می‌آورد، پژوهش، تولید و مدیریت دانش است.

حوزه علمیه به عنوان یکی از مهم‌ترین مراکز تولید علم که بخش مهم و عمده‌ای از کار آنها پروراندن محققان است؛ برای طی این مسیر چاره‌ای جز ترویج اخلاق، روحیه علمی، حمایت از دانش‌پژوهان در جهت ارتقای بینش و منش علمی و دمیدن روح امید و نشاط در میان طلاب و پژوهشگران حوزوی ندارد.

عوامل فرهنگی مهم‌ترین عوامل بازدارنده مؤثر بر پژوهش‌های طلاب است که در رأس آنها نهادینه نشدن فرهنگ پژوهش قرار دارد؛ پس از آن، عوامل بازدارنده مربوط به سیاست‌گذاری‌ نظام تحقیقاتی با مهم‌ترین دغدغه، یعنی موظف نبودن مدرسان برای انجام کارهای تحقیقاتی و سپس عوامل فردی(فنی و تخصصی) قرار دارد؛ یعنی اشتغالات فکری مختلف برای امرار معاش، آشنایی کم طلاب با شیوه‌های بهره‌گیری از روش‌های تحقیق، استفاده از اینترنت، رایانه و منابع پژوهشی، عوامل اداری و ساختاری، نحوه ارائه خدمات پژوهشی و عوامل انگیزشی به ترتیب در رده‌های بعدی قرار دارند.

مهم‌ترین چالش پیش‌روی تحقیقات طلاب، فرهنگ‌سازی، ایجاد و نهادینه کردن روحیه تحقیق، تعاون، همکاری و تسهیم دانش‌، فعالیت‌های تیمی است؛ برآیندی که نرم، پیچیده و طولانی است، اما با ایجاد فرهنگ پژوهش می‌توان آموزش را دچار تحولی اساسی در راستای استقرار رویکرد پژوهش‌محور نمود. در این میان با رسیدگی به وضعیت معیشتی طلاب از طریق کم‌کردن فعالیت‌های غیرحرفه‌ای، می‌توان چرخه تولید دانش را تسریع نمود و با اختصاص بخشی از وظایف مدرسان به پژوهش، گام‌های بلندتری را در این زمینه برداشت.(فضل‌الهی قمشی، سیف اله؛ واکاوی عوامل بازدارنده مؤثر بر پژوهش‌های طلاب)

از سوی دیگر نظام پژوهشی حوزه ضعف‌هایی در عرصه پژوهش دارد که باید برطرف شود و از جمله آنها فقدان نقشه جامع در حوزه پژوهش، فقدان هماهنگی و انسجام میان مراکز پژوهشی، فقدان نظام اطلاع‌رسانی و بانک اطلاعات جامع، کاهش پیوند میان دانش‌های بنیادین حوزه با قلمروهای جدید تحقیق، انحصار آثار و تولیدات حوزه به زبان فارسی، کمبود پژوهش‌های کاربردی برای پاسخگویی به نیازهای نظام و فقدان طرح جامع در حمایت از نخبگان عرصه پژوهش است.(اعرافی، علیرضا، حوزه علمیه (چیستی/گذشته/حال/آینده)، ص443-444)

تخصصی شدن علوم(طبقه‌بندی علوم در حوزه علمیه)

در رابطه با امر آموزش، متولیان و کارشناسان حوزه که برنامه‌ریزی آموزشی را انجام می‌دهند، باید بر تخصصی شدن علوم در حوزه‌های علمیه توجه داشته باشند؛ زیرا در گذشته به سبب کوچک بودن جامعه و ارتباطات، ممکن بود که فردی در همه علوم زمانه خود، تخصص پیدا کند.

اما امروزه با گسترش و توسعه جوامع و علوم روز، تخصص در یک رشته و حتی یکی از زیرشاخه‌های آن رشته علمی زمان زیادی نیاز دارد؛ از این رو مطالعه، بررسی و تحقیق عمیق و دقیق تحت یک رشته علمی از نیازهای روز جامعه بشری است. چنان که رهبر معظم انقلاب نیز در این باره فرمودند: «یکی از کارهای مهم همین است که ما علوم را طبقه‌بندی کنیم ـ که بعضی از آقایان هم گفتند ـ اولویت‌بندی کنیم، رتبه‌بندی کنیم، ارزش‌گذاری کنیم، با نیازها بسنجیم؛ اگر با نیازهای امروز سنجیده شود، من می‌ترسم نتیجه جور دیگری در بیاید».(بیانات رهبرمعظم انقلاب در جمع طلاب و فضلای نخبه حوزه علمیه قم، 2/8/1389)

و در فرازی دیگر از این سخنرانی فرمودند «بنده طرفدار اختصاص یافتن به مسأله اصول به عنوان یک علم مستقل نیستم و خیلی برای حوزه مفید نمی‌دانم؛ اصول باید در خدمت فقه باشد. خود فقها و اصولیین هم معترف‌اند که بعضی از مباحث اصولی هیچ خدمتی به فقه نمی‌کند، ارتباطی هم با فقه ندارد. اصول باید در کنار فقه باشد؛ آن وقت به رشته‌های مهم دیگر مثل فلسفه، تفسیر و کلام باید اهمیت داد، ما چقدر امروز به رشته کلام احتیاج داریم؛ همه این رشته‌ها لازم است.»

«حوزه باید به سمت تخصصی شدن پیش برود، خوشبختانه الان کارهایی شده و اقدامات مقدماتی انجام‌گرفته است، اما باید جدیت بیشتری بشود.»(بیانات رهبرمعظم انقلاب در درس خارج فقه، 31/6/1370)

در اصل ضرورت تخصصی شدن و نیز ارزشمندی برخی اقدام‌های انجام شده در این راستا(از قبیل راه‌اندازی رشته تخصصی تفسیر قرآن کریم، کلام اسلامی، فقاهت و...) تردیدی نیست، اما آنچه در این موضوع پس از سال‌ها اجرا و تجربه خود را نمایان می‌کند، اشکال‌های عمده‌ای است که حکایت از مبادی، مبانی و نتایج ناقص موجود در این موضوع دارد. برخی از رشته‌های تخصصی ایجادشده نمی‌توانند پایه مستقل یک‌رشته باشند، بلکه باید در ارتباط با یک‌رشته تعریف شوند و بیشتر ماهیت گرایش دارند؛ مانند رشته مهدویت که به طور طبیعی باید از گرایش‌های کلام اسلامی تعریف شود.

همچنین رابطه رشته‌های تخصصی با سایر تکالیف مورد انتظار مرکز مدیریت از طلاب، روشن نیست. طلبه، تعهداتی را به مرکز تخصصی دارد و تعهداتی را به مرکز مدیریت و به نوعی این دو مرکز بنای هماهنگی با یکدیگر را ندارند و در این میان همچنان طلبه و بلکه حوزه است که خسارت می‌بیند.

ارزش‌ها و سنت‌های تحصیلی رایج در حوزه(مانند پیش مطالعه، مباحثه و...) اغلب به دلیل حجم بالای تکالیف در این مراکز تخصصی، به حاشیه می‌رود؛ از سوی دیگر، مقاطع تعریف‌شده به‌ویژه طول دوره رشته‌های تخصصی آن هم دوساله یا سه‌ساله در سطح 2، نتوانسته خروجی‌های مؤثر و متناسب با اهداف مورد انتظار را به دنبال داشته باشد.(حجت‌الاسلام علیرضا پیروزمند، خبرگزاری مهر)

آیت‌الله مصباح یزدی، نظام ایده‌آلی برای آموزش حوزه‌علمیه را ارائه می‌کند و همچون مدارس و دانشگاه‌ها برای آن محدوده زمانی می‌گذارد و اعلام می‌کند «بر اساس این طرح دوران تحصیلی طلاب طی ۱۵ سال زمانبندی شده است. این ۱۵ سال به سه سال دوره عمومی، نیمه تخصصی و کاملا تخصصی تقسیم می‌شود؛ هر یک از دوره‌های فوق پنج سال زمان می‌برد. دوره نخستین، یک دوره عمومی است که طی آن دروس ادبیات عرب، معانی و بیان، منطق، فقه و اصول، علوم قرآنی، تاریخ اسلام، اخلاق و عقاید خوانده می‌شود... . پنج سال دوم، دوره نیمه تخصصی است و حداقل به سه دسته تقسیم می‌شود: رشته وعظ و تبلیغ، رشته فقاهت و علوم نقلی، رشته علوم انسانی و علوم عقلی... . پنج سال سوم کاملا تخصصی خواهد بود و هریک از رشته‌های سه گانه قبلی در این دوره به چندین رشته کاملا تخصصی منشعب می‌شود... . در این برنامه فقها علاوه بر مهارت در رشته تخصصی خودشان، با مبانی علوم انسانی، علوم تجربی و ریاضی مربوطه آشنا می‌شوند... .»(صص ۱۹-۱۸)(خبرآنلاین به نقل از «خردنامه همشهری» 24/10/1389)

ضرورت بررسی و اصلاح کتب درسی حوزه

تعداد زیادی از کتب درسی حوزه‌‏ها با اینکه سرآمد موضوع زمان خود بوده‏‌اند، اما به هدف کتب درسی و با توجه به اصول و قواعد آن نگارش نشده‏‌اند و بیشتر به عنوان کتاب‌های مرجع مطرح هستند، نه کتاب درسی؛ بنابراین استفاده از آنها در قالب آموزش دوره‌ای، درک مفاهیم را برای طلاب ثقیل و سخت می‌سازد.

از این رو برای درک و فهم درست از یک کتاب درسی، آن کتاب باید دارای تقسیم‏‌بندی مناسب علمی باشد. در پایان هر فصل نتیجه و خلاصه موجزی از مباحث فصل را ارائه داده، تمرین‌ها و پرسش‌های مربوطه بیاید؛ با کتاب قبل و بعد تناسب داشته باشد؛ دقت و موشکافی‌ها و سطح علمی آنها هماهنگ و متناسب با اهداف عام حوزه‏‌های علمیه و مراحل تحصیلی مختلف آن باشد و حاوی آخرین‏ و جدیدترین دستاوردهای علمی آن رشته باشد.

استفاده از تلخیص روشمند بعضی کتب قوی مانند رسائل و مکاسب به عنوان متن درسی، بازنویسی این کتاب‌ها با حفظ اصالت و امانت و تنظیم آنها به شکل کتاب درسی یک ضرورت است. به نظر می‌رسد که تبدیل غامض‌نویسی و رمزنویسی سلف صالح به علمی‌‏نویسی علمای شاخص متأخر، کار شایسته‌ای در آموزش و تدوین کتب درسی حوزه علمیه باشد. بنابراین به نظر می‌رسد که صیانت از اسلام و به روز کردن تحصیلات حوزه، مقدس‌‏تر از حفظ جاودانه شرح لمعه و رسائل و مکاسب، کفایه و معالم باشد.

لزوم گسترش آزاد‌اندیشی در حوزه

مقام معظم رهبری با تأکید بر اعتماد به نفس علمی در میان طلاب حوزه علمیه فرمودند: «آزاداندیشی باید دامنه‌اش گسترده باشد؛ همانطور که فرمودند، در فلسفه، فرمایشات آخوند ملاصدرا وحی منزل نیست؛ در فقه، فتاوای صاحب جواهر و شخصیتی مثل شیخ اعظم ـ که با وجود همه بزرگان و فقها، ما نظیر شیخ اعظم را از بعد از شیخ تا امروز دیگر نداریم ـ وحی منزل نیست؛ نه در فقه، نه در اصول. لذا رد کردند، ایراد کردند، اشکال کردند، جواب دادند. بایستی این سنت در حوزه باشد.»

«یک مطلب دیگر، خودباوری علمی و اعتماد به نفس علمی است؛ حوزه و فضلای حوزه و محصل حوزه بایستی به اعتماد به نفس علمی برسد و اتکاء به نفس داشته باشد. این خیلی اهمیت دارد در تضارب آراء، در کیفیت حرکت علمی، در مراتب ارزشی حوزه، علم باید دارای برترین منزلت ها باشد؛ البته تقوا و معنویت و زهد و خشوع و اینها ارزش‌های برتر است و والاتر است؛ منتها این‌ها چیزهایی نیست که قابل ارائه باشد، قابل فهم باشد. خیلی‌ها اهل این معانی هستند ما اینها را نمی‌شناسیم؛ اما علم قابل محک زدن است، در معرض است، توی دایره است.»(بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از اساتید، طلاب و فضلای نخبه، 2/8/1389)

ایجاد هسته‌ بین‌‌الملل علمى اسلامی

رهبر معظم انقلاب در این باره فرمودند «شما از قاره اروپا با شرق آسیا در اینجا می‌توانید ارتباط برقرار کنید؛ شما از آفریقا با کشورهای خاورمیانه می‌توانید ارتباط برقرار کنید. گلچین‌های ملت‌ها در اینجا جمع شده‌اند؛ با یکدیگر آشنا شوید، یکدیگر را بشناسید؛ فرهنگ‌های یکدیگر را، آرزوهای یکدیگر را، اهداف بلندی را که می‌توان در برادران ملت‌های گوناگون سراغ گرفت، اینها را از یکدیگر یاد بگیرید. مسلمان یک جامعیتی پیدا می‌کند؛ این خیلی فرصت بزرگی است برای شما؛ این فرصت در جای دیگری پیش نمی‌آید. یک هسته بین الملل علمیِ اسلامی در اینجا تشکیل شده است. با نشستن شماها در کنار هم، تنفس شماها در فضای واحد، آشنائی شما با یکدیگر، یک هسته اولیه جامعه بین الملل علمیِ اسلامی در اینجا تشکیل می‌شود؛ از این فرصت حداکثر استفاده را بکنید.»(بیانات رهبرمعظم انقلاب در جمع طلاب خارجی، 3/8/1389)

حوزه علمیه و عرصه فرهنگ

فرهنگ پایه و اساس زندگی جوامع را تشکیل می‌دهد، چرا که رفتار و کردار انسان‌ها از باورها و اندیشه‌های آنها سرچشمه می‌گیرد. فرهنگ به مثابه ریشه درخت زندگی جوامع شمرده می‌شود و تقویت این درخت منوط به تقویت ریشه‌های تنومند آن است.

تقویت امنیت فرهنگی نیز به منزله قوام بخشیدن به ریشه‌ها و حیات جامعه است؛ ریشه‌ای که از عقاید، خلقیات، قوانین، آداب و سنن، ادبیات، علوم، فنون، حوادث تاریخی و... سیراب شده، تنومند می‌گردد و در شاخه‌های کرداری و رفتاری آن رشد و نمو می‌کند و ثمرات مختلفی به جامعه ارزانی می‌دارد؛ به گونه‌ای که این ثمرات در اشکال مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و اجتماعی نمود پیدا می‌کند.

نخست، ضرورت مدیریت استراتژیک فرهنگی

نظر به اینکه مطالبات فرهنگی زیربنای مطالبات دیگر در جامعه محسوب می‌شود محوریت فرهنگ باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد؛ زمانی که فرهنگ در جامعه به عنوان زیربنا قرار گیرد، شاهد ظهور ضد فرهنگ‌ها و الگوهای وارداتی ایستا در سطح جامعه نخواهیم بود.

فرهنگ‌های ایستا، ذهن و ضمیر انسان را نسبت به سکون و اتکا به حداقل های زیستی ـ روانی ترغیب می‌کنند. فرهنگ‌های ایستا به اندازه‌ای مهلک هستند که هر ضد فرهنگی می‌تواند در درون آن رسوخ نموده و سبب انحراف آن شود‌.(صالحی امیری؛ سید رضا، عظیمی دولت آبادی؛ امیر، مبانی سیاستگذاری و برنامه ریزی فرهنگی)

در مقابل فرهنگ پویا ما به ازاهای مناسب خود را با توجه به مقتضیات زمانی، محدودیت‌های مکانی و اقتضائات خویش می‌یابد و عرضه می‌کند.(مظاهری، محمد مهدی، فرهنگ بالنده، باورها و اندیشه‌ها) نگاه حکومت اسلامی به مقوله فرهنگ با سایر حکومت های موجود در دنیا یکی نمی‌باشد. چرا که در همه نظام‌های حاکم در دنیا فرهنگ یک مقوله روبناست؛ در حالی که در حکومت اسلامی فرهنگ یک مقوله بنیادی و زیر بنایی است. از این‌رو به همین دلیل نمی‌توان تئوری‌ها و نظریه‌هایی را که در مورد فرهنگ در جوامع غربی بیان می‌شود مبنای عمل در حکومت اسلامی قرار داد، بلکه مفروضات حکومت دینی مبتنی بر کتاب، سنت و سیره می‌باشند و قوه عقل و دایره اجماع ابزارهایی برای دستیابی به فهم درستی از مفاهیم کتاب و سنت و سیره ائمه(ع) هستند؛ لذا فلسفه وجودی، رسالت، استراتژی‌ها و برنامه‌ریزی‌های سازمان‌ها و نهادهای حکومت اسلامی باید بر پایه این مفروضات باشد.

با توجه به اینکه از انقلاب اسلامی به عنوان یک تحول بزرگ در جهان یاد می‌شود اگر بخواهیم این حکومت را منهای مفروضات برگرفته شده از سنت و سیره نبوی(ص) و ائمه اطهار(ع) ترسیم کنیم با شکل بی‌محتوای یک نظام روبرو خواهیم شد که توانایی تولید ارزش افزوده فرهنگی در جهان کنونی را نخواهد داشت و یک نظام اسلامی بدون محتوای دینی در برابر ابهام‌ها و تردیدهای عصر پسامدرنیسم که فرا‌روایت‌ها را مورد تهاجم قرار می‌‌هد تاب نخواهد آورد.

به همین دلیل و نظر به اینکه فرهنگ دینی مبتنی بر سنت سیره نبوی(ص) و ائمه اطهار(ع) در طول تاریخ و هم اکنون عامل هویت بخشی جامعه ایرانی - اسلامی بوده است، لازم است تا به طور دائمی این فرهنگ رصد شود و با شناخت روندهای موجود، کاستی‌ها و فرآیندهای شکل گیری و نمودهای عملی رفتاری، زمینه توسعه فرهنگ دینی فراهم گردد؛ در واقع مهندسی فرهنگ دینی کشور، وظیفه و مأموریتی است که از عمق و پیچیدگی بالایی در حوزه مدیریت راهبردی کشور برخوردار است.(رحمانی، جعفر؛ ضرورت‌های مدیریت استراتژیک فرهنگی در حوزه‌های علمیه در عصرجهانی شدن)

لازمه انجام چنین وظیفه‌ای، اجرای برنامه‌ریزی و مدیریت استراتژیک در حوزه فرهنگ دینی و توسعه فرهنگ دینی مبتنی بر آن می‌باشد؛ اگر چه مراکز دینی در حال حاضر با هم آمیختگی دین و حکومت و نیز بهره‌مندی از پشتیبانی‌های دولت اسلامی و بهره‌گیری از نیروهای کار‌آمد و با تجربه فعال در حوزه فرهنگ دینی، توانایی ایجاد یک تحول فرهنگی جهانی را دارا می‌باشد؛ اما نگاهی به وضعیت فعلی کارکرد سازمان‌ها، نهادها، دستگاه‌ها و مراکز تولید کننده فکر در حوزه فرهنگ دینی چیزی غیر از این را نشان می‌دهد؛  شاید علت و ریشه این معضل از فقدان تلاش‌های منسجم در راستای ساختاربندی فرهنگ دینی مبتنی بر سنت و سیره نبوی(ص) و ائمه اطهار(ع) باشد و  حوزه علمیه به عنوان نهاد مهم و تأثیرگذار فرهنگی در حل بسیاری از این معضلات می‌تواند نقش ایفا کند.

با توجه به آنچه بیان گردید و با نظر به اینکه کشور ایران اسلامی با داشتن سازمان‌های فرهنگی دینی قوی و عظیم باید دارای بنیان‌های فرهنگ دینی عمیق بوده و زمینه ساز ترویج این نوع فرهنگ در سایر کشورها باشد لازم است تا به مقوله مدیریت جهانی فرهنگ دینی به صورت جدی و موشکافانه پرداخته شود و از این رهگذر استراتژی‌های حوزه فرهنگ دینی مبتنی بر سنت و سیره ائمه معصومین(ع) و به تبع آن برنامه‌های توسعه و ترویج فرهنگ دینی در داخل و خارج از کشور فراهم گردد.(همان)

دوم، تحولات تکنولوژیک و ارتباط فعال حوزه علمیه با جامعه ملی و فراملی

استفاده از اینترنت در ایران، نسبت به رسانه­‌هایی همچون رادیو و تلویزیون، رواج بیشتری داشته است و درحال حاضر روند صعودی و شتابانی را طی می‌کند؛ با افزایش چشمگیر استفاده از این رسانه، نیاز به توجه بیشتر جامعه‌شناسان و ارتباط شناسان و مدیران کلان کشور به آثار مثبت و منفی این پدیده، احساس می‌شود.

ارتباطات میان‌فرهنگی ابتدا در قالب جنگ‌ها و لشکرکشی‌ها، مأموریّت‌های تبلیغی مروّجان ادیان گوناگون، سفرهای تجاری بازرگانان ماجراجو و تلاش برای کشف زمین‌های دیگر صورت می‌پذیرفت؛ در پی‌گیری‌ تاریخی مسأله، اگرچه این نوع از ارتباط سابقه‌ای بس طولانی دارد، اما تدوین آن به‌صورت یک نظام علمی و دانشگاهی، مربوط به چند دهه اخیر است.

اگر در دنیای امروز که دنیای رقابت‌های فشرده جهانی است و موج جهانی شدن و جهانی‌سازی و گسترش موج اطلاعات و ارتباطات و رقابت‌های بسیار سخت در عرصه فکر و فرهنگ به طور اساسی در تحولات اجتماعی تأثیرگذار است، حوزه‌های علمیه با تکیه بر ریشه‌ها و اصالت‌های خویش به بازساززی خویشتن نپردازند و به‌روز نشوند، از قافله پیشرفت و توسعه عقب خواهند ماند.

امروز مکتب اهل‌بیت(ع) در دنیا خریدار دارد و در همه جای دنیا خریداران و مشتریان مکتب اهل‌بیت(ع) فراوان هستند؛ اما حضور در این عرصه جهانی به حضوری بیشتر از حضور کنونی نیاز دارد و این کار حوزویان است.(اعرافی، علیرضا،حوزه علمیه چیستی/گذشته/حال/آینده، ص 510-511)

بنابراین حوزه علمیه به عنوان یک نهاد علمی وظیفه دارد در این عرصه از فرهنگ وارد شود؛ چنان که رهبر معظم انقلاب نیز با تأکید بر ارتباطات بین فرهنگی و ارتباط فعال حوزه علمیه با جامعه ملی و فراملی می‌فرمایند «حوزه علمیه باید با حوزه‌های علمیه عالم و با حوزه‌های علمیه داخلی ارتباط علمی پیدا کند؛ در گذشته با اینکه ارتباطات این همه دشوار بود، علما از راه‌های دور با هم ارتباط برقرار می‌کردند. در گذشته نامه می‌نوشتند، نظر علمی را مطرح می‌کردند. این عالم آن نظر علمی را رد می‌کرد، گاهی از هم سوال می‌کردند.

مرحوم علامه سمنانی چند تا مسأله فقهی را از مرحوم آیت الله میلانی مکتوب سوال کرده بود. ایشان هم یک جوابی دادند، ایشان هم بحث کردند؛ جزوه شده، چاپ شده؛ این کارها، کارهای رایجی بود، امروز هم بسیار لازم است؛ به خصوص با این وسایل ارتباطات جدید؛ پس همسانی و همسازی و جریان متقابل فکری و علمی میان حوزه‌های داخل کشور و حوزه و دانشگاه در مسائلی که دارای ربط به یکدیگر است و با حوزه های خارج کشور، لازمه حوزه علمیه است. هیچ اشکالی ندارد که با حوزه‌های علمی اهل سنت در پاکستان، در حجاز، در مصر، در جاهای دیگر، ارتباط برقرار کنید؛ البته ارتباطات مضبوط و تعریف شده و از مرکز معین؛ چون امروز ارتباطات شخصی معنا و ارزشی ندارد.»(بیانات رهبرمعظم انقلاب، 2/8/1384)

سوم، مقابله با تهاجم فرهنگی و جنگ نرم دشمن

امروزه خطری که نظام مقدس جمهوری اسلامی را تهدید می‌کند، تهاجم دشمن از نوع فرهنگی است؛ جنگ نرم، تنها گزینه فعلی دشمن برای مقابله با جمهوری اسلامی است با این بیان روشن می شود که قشر تحصیل کرده و به خصوص طلاب و روحانیت در جبهه فرهنگی وظیفه خطیری بر عهده دارند و آن مقابله با تهاجم فرهنگی است. روحانیت باید خود را در تمامی زمینه‌ها به سلاح علم و البته در کنار آن به تقوای عمل، مجهز کند تا از این رهگذر بتواند در جبهه‌های فرهنگی به مقابله دشمن برود، پس روحانیت هم در قبال روشن‌سازی ذهن دانشگاهیان و تحصیل کرده‌ها مسئولیت دارد و هم در روشن‌سازی ذهن عموم مردم.

حوزه علمیه و عرصه مطبوعات

روحانیت در چند دهه گذشته و به‌ویژه از زمان مشروطه، وارد فصل جدیدی از تاریخ رسانه‌ای خود شد؛ پیش از پیروزى انقلاب اسلامى تعداد مجلاتى که در حوزه منتشر مى‏‌شد بسیار اندک بود، ولى بعد از انقلاب، با توجه به شرایط جامعه و حوزه‌‏هاى علمیه و احساس نیاز بیش‏تر، دامنه انتشار مجلات در حوزه گسترده‌‏تر شد، به گونه‌‏اى که در یک قضاوت منصفانه مى‏توان گفت مجموع مجلات منتشره در حوزه از نظر تنوع موضوع و کیفیت ارائه مطالب از بهترین مجموعه‏‌هاى مطبوعاتى در زمینه علوم اسلامى و انسانى در ایران است.

دنیاى امروز صحنه کشمکش و هم‌‏آوردى مکتب‌‏ها و اندیشه‌‏هاى گوناگون است و پیشرفت حیرت‏‌انگیز ابزارهاى اطلاع‌‏رسانى، فضای مجازی، شبکه‌های رسانه‌ای  و رسانه‏‌هاى گروهى به این مسأله دامن زده است و از سوی دیگر پیروزى انقلاب اسلامى در ایران باتوجه به نقش روحانیان و آموزه‌‏هاى دینى در آن بیش از پیش، اذهان جهانیان را به سوى حوزه‏‌هاى علمیه و روحانیان متوجه کرده است، اینک همگان، از دوست و دشمن، در انتظارند تا ببینند حوزه در این میدان بزرگ چگونه عمل خواهد کرد؛ بنابراین حوزه‏‌هاى علمیه در برابر آزمونى بس مهم و حساس قرار گرفته‌‏اند.

ویژگی‌های مطبوعات حوزوی

نخست، داشتن منظر دینى؛ رسالت حوزه نگهبانى از سنگرهاى عقیدتى و رفع عطش تشنگان معارف اسلامى است؛ از این رو طبیعى است که به همه مسائل از منظر دین نگاه کند و درصدد بیان اندیشه‌‏هاى دینى و نظریات مکتبى در آن باره باشد، در عین حال بصیرت کامل و پرهیز از افراط و تفریط ضرورى است.

دوم، فهم درست اندیشه‌‏ها؛ از سنت‌‏هاى حسنه در مجامع علمى حوزه در برخورد با آراء و دیدگاه‌‏هاى دیگران، بررسى و تحقیق در زوایاى گوناگون آن است و نقد و اعلام نظر در مرحله بعدى قرار دارد؛ این مهم براى نشریات حوزوى نیز ضرورتى تام دارد.

سوم، رعایت موازین نقد؛ عرصه مباحث فکرى و فرهنگى، ویژگى‏‌ها و ظرافت‏‌هاى خاص خود را دارد، از این رو در برخورد با مسائل علمى، لازم است از ابزار و شیوه‌‏هاى مناسب آن استفاده شود. رعایت ادب نقد یکى از نکاتى است که مطبوعات حوزوى لازم است بیش از دیگران به آن توجه کنند، همان‏گونه که یک روحانى ـ به خاطر وابستگى به مکتب اهل بیت علیهم‏‌السلام ـ باید الگوى دیگران باشد، مطبوعات حوزه نیز لازم است از جهات مختلفى همچون داشتن تقواى علمى، برخورد عالمانه، دورى از تعصبات صنفى، سطحى نگرى، برخوردارى از دلایل قوى و معنوى و رعایت اصول اخلاقى، سرمشقى براى دیگر مطبوعات باشند.

چهارم، فراگیرى و شمول؛ تفکرات درون حوزه، به رغم اشتراکات خود، یک‏دست و یکنواخت نیستند، وجود عقاید و سلیقه‏‌هاى گوناگون در یک مسأله، از گذشته تا حال یکى از خصیصه‌‏هاى حوزه‏‌هاى علمیه بوده است. مطبوعات حوزه آن‏گاه کاربرد بیش‏ترى دارند که در حد توان و مقدور آینه تمام نماى تفکرات مطرح در حوزه باشند.(رحمتی، حسینعلی؛ حوزه علمیه و مطبوعات)

بررسی مفهوم استقلال حوزه‌های علمیه

رهبر معظم انقلاب با تأکید بر این مسأله که استقلال حوزه به معنای قطع رابطه حوزه با نظام نیست، فرمودند «حوزه‌های علمیه همیشه در طول تاریخ مستقل بودند؛ نه فقط در دوران حکومت‌های معارض با تشیع، بلکه حتی در دوران حکومت‌های شیعی؛ یعنی آن وقتی که صفویه در رأس کار قرار گرفتند و علمای بزرگی مثل محقق کرکی و پدر شیخ بهائی و بزرگان زیادی به ایران آمدند و در مناصب گوناگون دینی قرار گرفتند، هرگز این علما و شاگردان و تربیت شدگان آنها مقهور سیاست صفویه نشدند و در اختیار آنها قرار نگرفتند؛ بله، کمک می‌کردند، همکاری می‌کردند، از آنها تعریف و تجلیل می‌کردند؛ اما در قبضه آنها نبودند، به اختیار آنها نبودند؛ در بخشی از دوران قاجاریه هم همین جور بود.»(بیانات رهبرمعظم انقلاب در دیدار طلاب و فضلای قم، 29/7/1389)

ایشان در فراز دیگری در همین سخنرانی هشدار دادند «مراقب باشید یک مغالطه دیگری به وجود نیاید. استقلال حوزه‌ها به معنای عدم حمایت نظام از حوزه و حوزه از نظام تلقی نشود‌؛ یک عده‌ای این را می‌خواهند؛ بعضی‌ها می‌خواهند به عنوان استقلال و به نام استقلال، رابطه حوزه را با نظام قطع کنند. این نمی‌شود، وابستگی غیر از حمایت است، غیر از همکاری است. نظام به حوزه مدیون است؛ باید به حوز‌ه‌ها کمک کند. البته معیشت طلاب به صورت سنت معمول و بسیار پرمعنا و پررمز و راز باید به وسیله مردم اداره شود؛ مردم بیایند وجوهات شرعی‌شان را بدهند؛ این اعتقاد من است.»

همچنین فرمودند «حقیقت این است که این دو جریان عظیم - یعنی جریان نظام اسلامی و در دل آن، جریان حوز‌ه‌های علمیه - دو جریانی هستند که به هم مرتبط‌ند، به هم متصلند، سرنوشت آنها یکی است. این را همه بدانند؛ امروز سرنوشت روحانیت و سرنوشت اسلام در این سرزمین، وابسته و گره خورده به سرنوشت نظام اسلامی است. نظام اسلامی اندک لطمه‌ای ببیند، یقیناً خسارت آن برای روحانیت و اهل دین و علمای دین از هم هی آحاد مردم بیشتر خواهد بود؛ البته نظام زنده است، نظام سرپاست، نظام قوی است و با اطمینان کامل عرض‌ می‌کنم نظام بر همه چالش‌هایی که در مقابلش قرار دارد، فائق و پیروز خواهد شد.»(همان جا)

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

حوزه‌های علمیه به عنوان بخش مهمی از متولیان دین، باید در شرایط امروزی حداقل از دو ویژگی مهم برخوردار باشند؛ نخست، توسعه پژوهش به عنوان مبنایی برای تولید علم و تنظیم برنامه درسی طلاب، بر اساس پژوهش محوری و دوم، افزایش دانش تخصصی، بالاتر از حدی که امروز طلاب در رشته‌های مختلف فارغ‌التحصیل می‌شوند.

از منظر دیگر امروزه آموزش دین باید در یک تعامل چندبعدی در حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌های اسلامی به بسترسازی بپردازد. دین‌باوری باید برای سلامت زندگی و سعادت بشر به عنوان یک ضرورت و نیاز در ذهن نوجوان و جوان از جذابیت و باور کافی و لازم برخوردار باشد و مراجعه به دین، فقط به حسب عرف اجتماعی و عادت خانوادگی یا حفظ ارزش و میراث فرهنگی نیاکان نباشد.

امروز باید دین مبین اسلام جایگاه خود را در بین ضدارزش‌های فرهنگی و سکولاریزیم که از جذابیت کاذب برخوردار هستند، بازیابد؛ از این‌رو یکی از وظایف حوزه‌های علمیه درباره نظام تعلیم و تربیت این است که در چنین عرصه‌هایی وارد شده و نظریه‌‌پردازی کند؛ نظریه‌های متقن و متناسب با نیاز روز را تدوین کند و به آموزش و پرورش ارائه دهند تا در تألیف کتب درسی و انتقال گفتمان انقلاب اسلامی به دانش‌آموزان و نسل جوان به کار گرفته شده و در قالب دروسی همچون معارف اسلامی، دین و زندگی به عنوان یک ابزار کارا، گام‌های مفیدی در این زمینه برداشته شود.

بنابراین نسل امروز در فضای کنونی جهان اسلام، سرگردان است و تنها به حوزه‌های علمیه که پاسداران آخرین وحی الهی و امید امت اسلامی هستند، چشم دوخته است. چنان که ابوالحسن ندوی از متفکران بزرگ اسلام در این‌باره تعبیر جالبی دارد و می‌گوید «حوزه‌های علمیه از چشمه‌های حیات نبوی(ص) آب می‌گیرند و کشتزار زندگی را سیراب می‌نمایند، به راستی که چشمه‌های نبوی هیچ‌گاه نمی‌خشکند و بشریت نیز هیچ‌گاه از آن احساس بی‌نیازی نمی‌کند.»

/908/703/ر

مجتبی عباسی

منابع و مآخذ

قرآن کریم

1. اعرافی، علیرضا، حوزه علمیه (چیستی/گذشته/حال/آینده)، قم مؤسسه اشراق و عرفان، 1395.

2. پیروزمند، علیرضا، تحول حوزه علمیه و روحانیت؛ در گذشته و حال؛ طرح الگو، چشم‌انداز و ارزیابی فعالیت روحانیت، قم، کتاب فردا، 1391.

3. رحمانی، جعفر، ضرورت های مدیریت استراتژیک فرهنگی در حوزه های علمیه در عصرجهانی شدن، دانشگاه بین‌المللی جامعه المصطفی، فصلنامه مطالعات راهبردی جهانی شدن، دوره2، شماره2، مرکز ملی مطالعات جهانی شدن.

4. حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پیروزمند، معاون فرهنگستان علوم اسلامی قم و نویسنده کتاب «تحول حوزه علمیه و روحانیت در گذشته و حال، طرح الگو، چشم انداز و ارزیابی فعالیت روحانیت»، در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر.

5. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم‌ مورخ 29/7/1389

6. بهشتی، محمد و دیگران؛ آراء دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت، ج 2، تهران، سمت، 1379.

7. میه‌لی، آلدو؛ علوم اسلامی و نقش آن در تحول علمی جهان؛ ترجمه محمد‌رضا شجاع رضوی و اسدالله علوی، مشهد، آستان قدس رضوی، 1371.

8. باغستانی، اسماعیل؛ «حوزویان و توسعه، مورد نمونه؛ امام خمینی (ره)»، مجله نگاه حوزه، شماره 54.

9. بیانات رهبرمعظم انقلاب در دیدار جمعی از روحانیان استان کرمان، 11/2/1384.

10. بیانات رهبرمعظم انقلاب در دیدار جمعی از اساتید، طلاب و فضلای نخبه، 2/8/1389.

11.کافی، مجید؛ نقش حوزه‌های علمیه در زمینه‌سازی ارتقاء علمی کشور، پرتال جامع علوم انسانی، کنگره علوم انسانی 1387.

12. فضل‌الهی قمشی، سیف اله؛ واکاوی عوامل بازدارنده مؤثر بر پژوهش‌های طلاب، مجله معرفت، سال بیستم، شماره 160، فروردین 1390.

13. بیانات رهبرمعظم انقلاب در درس خارج فقه، 31/6/1370.

14. خبرآنلاین به نقل از وبلاگ فرید مدرسی و «خردنامه همشهری» 24/10/1389.

15. بیانات رهبرمعظم انقلاب در جمع طلاب خارجی، 3/8/1389.

16. صالحی امیری؛ سید رضا، عظیمی دولت آبادی؛ امیر، مبانی سیاستگذاری و برنامه ریزی فرهنگی، تهران، مجمع تشخیص مصلحت نظام، پژوهشکده تحقیقات استراتژیک، 1387.

17. مظاهری، محمد مهدی، فرهنگ بالنده، باورها و اندیشه ها،خانه احزاب ایران، 1387.

18. رحمتی، حسینعلی؛ حوزه علمیه و مطبوعات، فصلنامه پیام حوزه، شماره 19، پاییز 1377.

نظرات  (۱)

partchap partlist
dar zemn
LIKE!!!!!! be :تحول حوزه علمیه زمینه‌ساز تحول جامعه
پاسخ:
ممنون و متشکرم
موفق باشید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی