✍ یلدا شب خاطرههاست؛ یاد سوز و سرما و کرسی زغالی، یاد برف و شیره و حلوای زنجبیلی، یاد چای آتیشی، قیصی و آجیل روی کرسی و از همه مهمتر یاد قدیما و بزرگترای باصفا که اگه از دنیا رفتن، خوبه با فاتحهای روحشون رو شاد کنیم...
💠 بزرگترا مثل شمعی هستن که فرزندانشون مانند پروانهها گردشون جمع میشن، وجودشون مایه برکت و خونشون مرکز امید و خوشحالیه...
👌پدربزرگها و مادربزرگها شبیه اسمشون بزرگ هستن، حرفاشون از دل برمیاد و لاجَرَم بر دل میشینه، خنده و غمشون آرامشه و رفتارشون عطر بهشت به همراه داره، چهرهشون به ما میگه که دنیا تموم میشه و آنچه از آدما میمونه، خوبی، خوش اخلاقی و خاطره خوشه...
🌿 تو حیاط نشسته بودیم؛ یکی از فامیل یاد قدیما کرده بود و میگفت: یلدا هم یلداهای قدیم، از وقتی تکنولوژی اومد و آدما مدرن شدن، دیگه نه سرماها سرمای قدیمه و نه آدما مثل قدیم مهربون!
✅ مادربزرگ هم خیلی مادرانه و حکیمانه گفت: قدیما به خاطر نبود امکانات خیلی سختی میکشیدن، باید خدا رو شکر کرد، فقط چیزی که قدیم و جدید نداره اینه که باید نگاه آدما بیشتر به آسمون باشه...
🔻بعدش بلند شد و مقداری دون برای مرغاش ریخت و گفت: ببین خروسه چقدر قیافه میگیره و سروصدا راه میندازه؟
🔸گفتم: آره خیلی متفاوت از بقیه رفتار میکنه!
💢 گفت: این حرکاتش غریزیه تا بتونه بقیه رو مدیریت کنه، ولی اینکه قصد داره بقیه فکر کنن خروس کارهایه و اگه آب و دونی هست، به خاطر اونه! این یک درسه!!
🔰 اینکه ما آدما هم بعضی وقتا خیلی تو حساب و کتابامون جایی برای خدا باز نمیکنیم و باورمون نمیشه که اول و آخر همه چیز خداست...
🌀 واقعا به برتری تجربه بر علم پی بردم و مادربزرگ چقدر زیبا به تفاوت دو نگاه عمیق و سطحی اشاره کرد و سربسته گفت: مقصر تکنولوژی نیست، مقصر آدمایی هستن که به جای استفاده از تکنولوژی به آن تکیه کرده و خدارو فراموش کردن!!؟