به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا انقلاب اسلامی ایران، از مهمترین پدیدههای عصر حاضر است که باعث ایجاد تغییرات گوناگونی در جامعه ایران شد؛ انقلابی با خصلت اسلامی و مبتنی بر پشتوانه مردمی که توانست تحولی شگرف در عرصه روابط بین الملل و در معادلات سیاسی کشورها و قدرتها پدید آورد.
انقلاب اسلامی از یک طرف از مدیریت رهبری آگاه به مسائل دینی و امور سیاسی بهره برد و از طرف دیگر بر مشارکت اکثریت مردم تکیه داشت؛ در اثر این انقلاب، حکومتی دینی بر پایه نظریه «ولایت فقیه» در ایران پایه گذاری شد.
وقوع انقلاب اسلامی در ایران از رخدادهای بزرگ نیمه دوم سده بیستم بود که باعث ایجاد تحولات فراوانی در ساختار قدرت جهانی و منطقه ای شد؛ وقوع چنین انقلاب بزرگی، مرزهای داخلی را درنوردید و دلهای مشتاقان را ربود و در دیدگاه فرامرزی و درونمایه اعتقادی امت اسلامی تحول و تغییر ایجاد کرد و موجب بازنگری مسلمانان به مبانی اسلام و توجه ویژه به انقلاب اسلامی ایران و آرمانهای امام خمینی(ره) شد.
اسپوزیتو در مقدمه کتاب «انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن» می نویسد «انقلاب ایران که گاه از آن به عنوان آخرین انقلاب قرن بیستم و گاه واپسین انقلاب یاد می شود، نه تنها رویدادی شگرف است؛ بلکه تاریخ ساز در سلسله تحولات سیاسی و اجتماعی عصر ما محسوب می شود؛ رویدادی که نه تنها در ایران به سرنگونی نظام سلطنتی چند هزار ساله انجامید و سرمنشأ تاریخ و تحولاتی تازه شد، بلکه در خارج از کشور نیز بازتابها و آثار متعددی را موجب شد».
این تأثیرگذاری در پیشبرد روند بیداری و آگاهی مسلمانان و افزایش فعالیت های مؤثر دینی مشهود است چنان که از سویی منجر به توجه جهانیان به اسلام ناب و از سوی دیگر موجب ایجاد خودباوری و رشد سیاسی مسلمانان در کشورهای مختلف اسلامی شده است به گونه ای که شاهد تلاشهای آنها برای حضور در عرصه سیاست و رسیدن به حقوقشان هستیم چنان که در حال حاضر مردم یمن به دلیل استقلال طلبی و خارج شدن از سلطه عربستان و جلوگیری از مصادره انقلابشان مقاومت می کنند؛ در همین زمینه گفتوگویی داشتهایم با سید علی موسوی نژاد، عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب که مشروح آن تقدیم خوانندگان میشود.
رسا ـ درباره وضعیت فعلی کشور یمن و جریانهای سیاسی این کشور توضیح بفرمایید؟
شناخت وضعیت فعلی مبتنی بر اطلاع از تاریخ کشور یمن و وضعیت سیاسی و اجتماعی موجود یمن است؛ در دهههای گذشته از دهه 60 قرن بیستم، از 50 سال قبل اگر بخواهیم مطالعهای داشته باشیم؛ کشور یمن با موجی از جمهوری خواهی و دموکراسی روبهرو بوده است و در انقلاب 1962 جمهوری خواهانی که اندیشه سکولار داشتند و کشورهای خاورمیانه از عقب ماندگی و مشکلاتی که داشتند به جمهوریت رو آوردند، عبد الناصر و عبدالله دلال و محمد قضافی در لیبی و بشاراسد در سوریه حرکتهایی را شروع کردند و اکثر آنها نظامیانی بودند که میخواستند مشکلات را در قالب جمهوریت حل کنند.
در یمن حکومت پیشین متعلق به امامان زیدی بود و عمده قبایل یمنی که قدرت را در طول قرون در دست داشتند زیدی مذهب بودند البته بخش دیگری از مردم یمن، اهل سنت شافعی هستند که در طول تاریخ با زیدیها همراه و همگام بودهاند.
ضعف حکومتهای زیدیه و تحولات دنیای جدید، فضایی را برای سکولارها ایجاد کرد که قدرت را در دست بگیرند و زیدیها را کنار بزنند به این ترتیب حوزههای علمیه و علما در یمن تضعیف شدند و با آنها مبارزه و مقابله برنامهریزی شده را شروع کردند.
رسا ـ با توجه به مشابهت خواستهها و شعارهای مردم یمن با انقلاب مردم ایران که به دنبال ارزشهای اسلامی، استقلال، عزت و حقوقشان بودند؛ نقش انقلاب ایران را در بیداری اسلامی مردم یمن توضیح بفرمایید؟
انقلاب اسلامی ایران و تحولات منطقه در طول چهار الی پنچ دهه گذشته تأثیرگذار بود اما نه در حدی که بیداری مذهبی و روی آوردن به مدل بدیلی که در ایران اتفاق افتاده بود؛ یعنی حکومتی که منطبق با مسائل روز و مدرن در عین حال متکی بر آموزههای دینی باشد ولی با توجه به این که بخش عمدهای از مردم یمن زیدی مذهب هستند این ظرفیت وجود داشت زیرا مذهب زیدی دارای اندیشه سیاسی فعال است.
در خلأ کنار گذاشته شدن زیدیه در یمن، عربستان سعی کرد وهابیت را وارد این کشور کند؛ وهابیها در سه دهه گذشته در یمن بسیار فعال شدند و در قالب تفکرات اخوانی به نام «حزب التجمع الیمنی للإصلاح» فعالیتهایی داشتند، پیش از این نیز تحت عنوانینی دیگر فعال بودند که به پنجاه سال پیش، بعد از فروپاشی دولت زیدیه برمیگردد.
وهابیها سعی کردند بخشی از خلأ را در مناطق زیدی نشین و شافعی نشین یمن پُر کنند که در این زمینه موفقیتهایی نیز داشتند اما چندان چشمگیر نبود و طبیعی است که وهابیها نمیتوانستند در میان شیعیان و اهل سنت شافعی که گرایشات صوفیانه قوی دارند، جایگاهی داشته باشند.
جریان القاعده به ویژه در پانزده سال اخیر در یمن جذب نیرو زیادی از میان وهابیها، سلفیها و حتی از میان زیدیها و اهل سنت داشته است که القاعده معضل دیگری برای کشور یمن شد.
رسا ـ درباره گروه انصار الله بیشتر توضیح دهید و بفرمایید که بنیانگذاران این گروه از چه تفکر و اندیشهای در جهان اسلام بیشتر تأسی گرفتهاند؟
ریشه تاریخی گروه انصار الله به دهه 90 قرن گذشته برمیگردد یعنی بیست سال سابقه نهضت بیداری اسلامی شیعی در یمن است؛ بنیان گذار این جریان سیدالحسین الحوثی بود که پدرش علامه بدرالدین الحوثی از علمای بزرگ یمن بود؛ جوانی فعال و آگاه و خوش صحبت و در دورهای نماینده مجلس یمن بود و پس از آن به کارهای فرهنگی رو آورد؛ برنامههای آموزش قرآن را در مناطق شمالی یمن رواج داد که زیدینشین بودند و سعی کرد وهابیت را به حاشیه ببرد.
سیدالحسین الحوثی موفقیتهای بسیاری داشت و تا سال 2001- 2002 بعد از حمله آمریکا به افغانستان و عراق و نقشی که آمریکا در منطقه به بهانه مبارزه با تروریسم در امور داخلی کشورهای اسلامی دخالت میکرد؛ حسین الحوثی مواضع ضد آمریکایی و ضد صهیونیستی و سیاسی تندی را اتخاذ میکرد؛ در سخنرانیهایی که منشور عقایدی و نهضت انصارالله و حوثیها محسوب میشود، حسین الحوثی مواضع خود را با مراجعه به آیات قرآن کریم و تعالیم پیامبر گرامی اسلام(ص) و اهل بیت(ع) اعلام کرد و با تأکید بر اسلام شیعی با قرائتی که از امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی ایران متأثر است؛ توانست جوانان یمنی را دور خود جمع کند و موفقیتهایی نیز به دست آورد.
دولت یمن از سال 2004 تا 2010 شش جنگ علیه انصارالله یا گروه حوثیها انجام داد؛ گروه حوثیها نظامی نبود اما به دلیل این که مردم یمن مسلح هستند و به تدریج به سمت نظامی سوق داده شدند؛ فاز نخست حوثیها فرهنگی بود سپس سیاسی و در مرحله بعد وارد فاز نظامی نیز شدند و در جنگ ششم عربستان نیز دخالت کرد و حوثیها در تمام جنگها پیروز شدند و دولت یمن و عربستان نتوانست آنها را تسلیم یا وادار به پذیرش شرایط خود کند اما هر دفعه حوثیها رشد بیشتری کردند و مردم بیشتری به آنها پیوستند.
رسا ـ دلیل استقبال و گرایش مردم یمن به جنبش انصارالله چیست؟
علت استقبال خوبی که از انصارالله در دهه گذشته شده و این روزها بیشتر شاهد آن هستیم این است که گروه انصار الله، گروه موفق و با سابقه خوبی در یمن است؛ برنامه ریزیهای منظمی دارد؛ رهبری حکیمانهای آن را اداره میکند و برای مردم برنامهریزیهای ریز و کلان را از همان یک دهه قبل پیاده کردند؛ خدمات اجتماعی، فرهنگی، خیریهها، کمک به محرومان حتی جهاد سازندگی در یمن به راه انداختند و کشاورزان را کمک کردند که مشابه آن در ایران و حزب الله در لبنان انجام میشود بنابراین نظم، انضباط و پایبندی به اصول اخلاقی، انسانی و اسلامی از عوامل اصلی است که بسیاری از مردم را جذب انصارالله کرده است به گونهای که در سالهای اخیر مهاجرت مردم از مناطق تحت کنترل دولت به مناطقی که انصار الله بر آنها کنترل داشتند وجود داشته است.
اما از جهت دیگر ناکارآمدی و ناامیدی مردم یمن از نیروهای سنتی سیاسی و مدیریتی در چهار دهه گذشته در اقبال عمومی به انصار الله مؤثر بوده است؛ احزاب و حتی احزاب مخالف در یمن ناکارآمد بودهاند و هیچ توفیقی برای سامان دادن به اوضاع یمن نداشتهاند.
دخالت عربستان در یمن به طور کلی سابقه خوبی ندارد و یمنیها اعتمادی به طرحهای عربستان ندارند؛ نیروهای سکولار نیز امتحان خود را پس دادهاند و احزاب ناکارآمدی بودهاند و نتواستند رضایت مردم یمن را جلب کنند.
مردم جنوبی و ساحلی یمن و اهل سنت یمن نیز افزون بر شیعیان زیدی در مناطق خود با کمترین مقاومتی از حضور نیروهای مردمی و انصارالله استقبال کردند و شکست عربستان در یمن به این صورت رقم خورده است که گروه خاصی به صورت جدی حاضر نشده است که در برابر انصارالله بایستد.
رسا ـ با توجه به پایداری و مقاومت انصارلله و ملت یمن در برابر جنایات آل سعود، درباره روحیه ظلم ستیزی و عقاید ایشان نیز توضیح بفرمایید؟
به طور کلی زیدیه و امامیه از ابتدا یک خانواده بودند؛ چنان که جناب زید در خانه اهل بیت(ع) بودند و فرزند زید، تحت نظر امام صادق(ع) پرورش یافت و دوئیتی که بعدها اتفاق افتاد در ابتدا نبوده است؛ شاید یک اختلاف تفکیکی میان جوانان و انقلابیون از اهل بیت(ع) وجود داشت که بیشتر کار نظامی و مبارزاتی را ترجیح میدادند بنابراین اصل امامیه و زیدیه در مواضع بسیار به یکدیگر نزدیک هستند و بعدها بحثهای فقهی و کلامی نظریه پردازی شده و مذهبی به نام زیدیه جدای از امامیه مطرح شد.
امامیه و زیدیه ریشه مشترکی دارند و مرجعیت اهل بیت(ع) و حدیث ثقلین را پذیرفتهاند اما در نوع آنها تفاوتهایی نیز دارند؛ در عصر غیبت امام زمان (عج) این فاصله بسیار کمتر است؛ یعنی شیعه امامیهای که مرجعیت سیاسی را پذیرفته است و نظریه انفعالی نشستن و منتظر ظهور بودن را قبول ندارد و معتقد است که باید به اندازه وسع و تکلیفمان حرکت کنیم چنان که گفتمان انقلاب اسلامی و اندیشه حضرت امام خمینی(ره) در جمهوری اسلامی جا افتاد؛ این مدل بسیار نزدیک به مدلی است که زیدیه در طول تاریخ به دنبال آن بودهاند.
مدل ولایت فقیه همان مدل اندیشه سیاسی زیدیان است و معتقدند یکی از فرزندان اهل بیت(ع) که منظور فرزندان حضرت فاطمه زهرا(س) است یعنی فقیه مجتهد جامع الشرایط شجاع مدیر و مدبری به عنوان رهبر؛ جلودار خواهد بود و امت نیز از او پیروی میکنند؛ در انقلاب اسلامی ایران نیز امام خمینی(ره) از سادات هستند و این ویژگی که یکی از فرزندان اهل بیت(ع) باید مرجعیت سیاسی را عهده دار باشد، از نظر زیدیها محقق است در ضمن این که فعال بودن در عرصه سیاست، ظلم ستیزی و اقامه عدل در گفتمان انقلاب اسلامی محقق شده است.
آنچه در ایران توسط امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب و در لبنان توسط سید حسن نصرالله، ساداتی که برای مبارزه با ظلم استکبار و مستکبران زمانه، جلودار هستند؛ در اصل تداعی کننده الگوی اندیشه سیاسی زیدیه است و تفاوت زیدیه با سایر مذاهب در همین نکته است که آنها اهل خروج و مبارزه با ظلم و ظالمان بودهاند بنابراین بقیه امور حاشیه است این که فقه یا کلام یا تفسیر جدایی داشته باشند اصل ماجرا در جدا شدن زیدیه از سایر فرق نیست.
آن چیزی که زیدیه را متمایز ساخته این است که آنها اهل قیام، مبارزه، ظلم ستیزی و اقامه عدل به رهبری شخصی از فرزندان حضرت زهرا(س) هستند که در گفتمان انقلاب اسلامی و در فرمایشات و رهنمودهای امام راحل و رهبر معظم انقلاب متبین است البته در یمن نیز حسین الحوثی که سال 2004 به شهادت رسید؛ زیدیان در حد رهبری خود پذیرفته بودند و الان نیز ملک الحوثی برادر حسین الحوثی جنبه رهبری و پیشوایی را برای آنها دارد و از کلمه امام که اصطلاح تاریخی آنها بوده، پرهیز دارند که شاید به علت ملاحظات سیاسی باشد.
رسا ـ آیا در حال حاضر جریان رقیبی برای حوثیها در کشور یمن وجود دارد؟
بله، به طور طبیعی گروه انصار الله و همسویان با انصار الله رقبایی دارند اما این که بتوانند مقاومت کنند یا نه، بستگی به شرایط دارد که در تحلیلهای خوشبینانهای که هست، میتوان گفت که رقیب جدیای وجود ندارد.
جریانهای سکولار به عنوان رقیب انصارالله در موضع ضعف هستند زیرا امتحان خوبی پس ندادند و مردم یمن از آنها رویگردان هستند؛ بخش بزرگی از این جریانهای سکولار همچون حزب کنگره علی عبدالله صالح که جریان نسبتاً قدرتمندی نیز است همچنین حزب بعث و حزب سوسیالیسم که در حال حاضر تا حدودی با گروه انصار الله همراه شدهاند.
با توجه به این که انصارالله به عنوان نیروی توانمندی در صحنه حاضر شده است و در مقابل توسعهطلبیهای کشورهای حوزه خلیج فارس ایستادهاند که دخالتهای آنها همواره موجب عقب افتادگی یمن بوده است و این کشورها در سال 2011 به سکولارها ضربه زدند و به سمت سلف اخوانیها رفته بودند؛ میان سکولارها و انصارالله نوعی همپیمانی به وجود آمده است.
جریان سلفی اخوانیها رقیب دیگری در یمن برای انصارالله هستند و به دلیل این که حمایت عربستان از آنها در منطقه به طور کلی دچار مشکل شده است، در موضع ضعف هستند هرچند شاید الان نیز عربستان بعد از آغاز عملیاتها با آنها همکاری میکند اما اکنون از طرف عربستان یک موضع متناقضی با اخوانیها وجود دارد و در مصر و جاهای دیگر با اخوانیها در افتاده ولی در یمن با اخوانیها برای ضربه زدن به انصارالله همکاری میکند که موضع پایداری نیست.
القاعده و داعش که به عنوان قدرتمندترین جریان رقیب مطرح هستند و اگر قرار باشد که رقابت و درگیریهایی در آینده یمن فرض کنیم باید به تبع در مورد القاعده که در جنوب و شرق و جنوب شرقی یمن در دو یا سه استان مشغول فعالیت هستند، باشد.
در حال حاضر القاعده از بسیاری مناطق از استانهای مرکزی و جنوب غربی که برای انصارالله مهم و استراتژیک بوده، بیرون رانده شده است و در استان حضرموت و أبین و بخشهایی از مأرب و شبوه، درگیری چندان جدی نیستو با توجه به حملاتی که وجود دارد، انصارالله متوجه استان عدن و استانهای مشرف بر دریا و خلیج عدن است که از موقعیت استراتژیکی برخوردار هستند.
تقسیم قدرت در یمن میان انصارالله، سکولارها، القاعده و داعش است که القاعده در آینده ممکن است مزاحمتهایی برای انصارالله داشته باشد.
رسا ـ از لحاظ آماری در کشور یمن چند درصد مردم زیدی و اهل سنت شافعی هستند؟
آمار دقیقی در دسترس نیست؛ حتی درباره جمعیت یمن،آمار دقیقی وجود ندارد اما با توجه به دادههای کلی و طبق یک جمع بندی، یمن بین 25 میلیون تا 30 میلیون جمعیت دارد؛ اگر فرض بر 25 میلیون جمعیت بگذاریم با توجه به این که برخی قبایل همچون سلفیها و وهابیها که در گذشته مهاجرت داشتهاند و در حال حاضر برگشتهاند یا بسیاری افراد زیدی بودند اما آنها را زیدی نمیشناختیم از این رو جمعیت زیدی را تا 6 میلیون تقلیل داده بودیم اما امروزه گفته میشود که جمعیت زیدیان به 10 تا 12 میلیون نفر یعنی نیمی از جمعیت یمن را تشکیل میدهد.
در همین حدود یا کمتر شافعیهای اهل سنت یمن هستند که در استانهای ساحلی، جنوبی و شرقی زندگی میکنند که شامل استانهای حدیده، تعز، عدن و لحج و حضرموت است؛ اقلیتی در حدود یک یا دو میلیون سلفی، القاعده و غیره هستند؛ جمعیتهای کوچکتر 200 تا 300 هزار نفری نیز شیعیان اسماعیلی در یمن زندگی میکنند و حدود 100 هزار نفر نیز شیعیان امامیه هستند که ترکیب جمعیتی یمن را تشکیل میدهند.
عمده زیدیه در طول تاریخ مشهور به جارودی مسلکهستند یعنی جریان و جناحی از زیدیه که به امامیه بسیار نزدیک است و امام علی(ع) را خلیفه منصوصمیدانند و خلفا را توجیح نمیکنند و خلافت خلفای سهگانه پیش از امام علی(ع) را نمیپذیرند البته چندان تبری، صب و لعن ندارند.
زیدیان خلافت امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را به نص، قبول دارند و بعد از امام حسین(ع) هر کدام از نسل امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را که جلو بیفتد و کار سیاسی کند را امام میدانند که زید نخستین آنها است و این امر همچنان تا قیام آخرین امام که همان مهدی موعود(عج) است، ادامه دارد.
رسا ـ با تشکر از فرصتی که در اختیار خبرگزاری رسا گذاشتید./403/908/م(اتمام بخش نخست)
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا بار دیگر هم پیمانی دهه 1960 میان عربستان و رژیم صهیونیستی در مقیاسی وسیعتر تکرار شد؛ عربستان به عنوان کشوری که طی نیم قرن گذشته حتی یک گلوله مشقی به سمت رژیم اشغالگر صهیونیستی شلیک نکرده است، هزاران موشک و میلیونها عدد سلاح را در منطقه جابجا میکند و با راهاندازی سناریوهای مختلف به نسل کشی مسلمانان روی آورده است.
عربستان سعودی در سلسه سیاستهای غلطش در منطقه و راهاندازی اسلامهای قلابی در کشورهای اسلامی و حمایت از گروهای تکفیری همچون داعش؛ در حال حاضر نیز در تقابل مستقیم با انقلاب ملت یمن و خواستههای مشروع آنها قرار گرفته است چنان که در جریان جنگ داخلی 1962- 1965 با صهیونیستها برای حفظ خاندان پادشاهی یمن در مقابل ملیگرایان یمنی اقدام کرده بود و به بهانه کافر بودن سوسیالیستهای طرفدار ناصر، به همراه صهیونیستها و اردن علیه آنها اقدام نظامی گستردهای صورت داد و آنها را به خاک و خون کشید اما با این حال اصلی ترین خواسته آل سعود، حفظ قدرت مانور خود در یمن بود.
«کلایز جونز» مورخ انگلیسی در کتاب «انگلیس و جنگ داخلی یمن 1962- 1965» به طور صریح از هم پیمانی «تل آویو و ریاض» در کارزار یمن پرده برداشته است و بعدها اسناد محرمانه منتشر شده در دوران ریاست جمهوری جان اف کندی در ایالات متحده نیز این مسأله را مورد تأیید قرار داد با همه این اوصاف، در نهایت نظام پادشاهی مورد حمایت عربستان و اسرائیل در یمن فروپاشید و نظام جمهوری پیروز شد.
در حال حاضر مقامات آل سعود در کمال وقاحت، انقلابیون مسلمان یمنی را کافر مینامند و از ترس کاهش قدرت مانور خود در یمن به پای نتانیاهو و اوباما افتادهاند که در چنین شرایطی اصلیترین هدف و راهبرد مسلمانان و پیروان دین مبین اسلام فارغ از بحث شیعه و سنی باید «جلوگیری از برادر کشی» و بازگرداندن کشورهای اسلامی به آرامش و امنیت روانی باشد که البته علمای جهان اسلام نیز در راستای ایجاد همگرایی میان مسلمانان و در نتیجه جلوگیری از بحران و کشتار در منطقه نقش ویژهای دارند.
بدون تردید جنگ یمن، جنگ فقر و غنا است و این مصداق آیندهای بود که حضرت امام(ره)آن را پیشبینی کرده بودند چنان که فرمودند «امروز جنگ حق و باطل،جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار و جنگ پابرهنهها و مرفهین بیدرد شروع شده است؛ امروز مراکز وهابیت در جهان به کانونهای فتنه و جاسوسی مبدل شدهاند که از یک طرف اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام ملاهای کثیف درباری، اسلام مقدسنماهای بیشعور حوزههای علمی و دانشگاهی، اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایهداران بر مظلومین و پابرهنهها و در یک کلمه اسلام امریکایی را ترویج میکنند و از طرف دیگر سر بر آستان سرور خویش امریکای جهانخوار میگذارند». (صحیفه امام، جلد 21، ص 80)
جنگ یمن را باید حاصل تحقیرشدگی اسلام آمریکایی در عراق، سوریه و لبنان ارزیابی کرد؛ آلسعود که با هزینه میلیاردها دلار در این سه کشور هیچ نتیجهای را در سبد خود نمیدید؛ مستقیم وارد این جریان شد تا بتواند حقارت تاریخی خود را جبران کند غافل از این مسأله مهم که نفوذ جمهوری اسلامی ایران «نفوذ بر قلبها است»؛ در همین زمینه گفتوگویی داشتهایم با سید علی موسوی نژاد، عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب که مشروح آن تقدیم خوانندگان میشود.
رسا ـ دولت عربستان همیشه برای مقابله با انقلابهای مردمی در منطقه از جریانات مختلف همچون گروههای تکفیری حمایت کرده است اما برخلاف این سیاست این بار برای نابودی انقلاب مردم یمن به طور مستقیم وارد جنگ شده است؛ در این زمینه بیشتر توضیح دهید؟
زیدیها همواره با گرایشات مختلف با اهل سنت تعامل و همزیستی مسالمت آمیزی داشتهاند و درگیری مذهبی میان شیعیان و اهل سنت شافعی وجود نداشته است زیرا همه زیر سایه حکومت واحدی که به طور عموم زیدی مذهب بود، زندگی میکردند اما در طول تاریخ، درگیریهای مذهبی تحمیلی در یمن سابقه داشته است.
در دوران معاصر به ویژه دولت دوم سعودی، ملک عبدالعزیز آل سعود، جریان وهابیت سعی کرد که یمن را تحت تأثیر خود قرار دهد و پیروزیهایی را در مرزهای جنوبی سرزمینهای نجد و حجاز داشته باشد بنابراین دستاندازی بر کشور یمن از لحاظ سیاسی، نظامی، فکری و مذهبی شروع شد.
در زمان ملک عبدالعزیز حمله نیروهای سعودی به مناطق شمالی یمن انجام شد که شامل استان عَمرانبود و با انعقاد قراردادی این استانها به مدت بیست سال در اختیار آل سعود قرار گرفت اما همچنان اختلاف نظرها در این باره ادامه دارد که وارد جزییات آن نمیشویم.
در مقطعی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، زمانی که قیمت نفت افزایش یافت، قدرت پولی سعودیها ابزار مناسبی شد که با تزریق پولهای نفتی به داخل خاک یمن، از طریق فرستادن مبلغان، آموزش یمنیها در مدارس وهابیت در داخل یمن یا عربستان، پایگاههایی را برای ترویج افکار وهابیت خود ایجاد کنند.
سعودیها سعی کردند با استفاده از خلأ مذهبی که پس از سقوط دولت زیدیه یمن در سال 1962 میلادی پدید آمده بود را از طریق مذهب، اندیشهها و تفکرات وهابی پُر کنند و دولت روی کار آمده سکولارها و ارتشیهای جمهوری خواه نیز واکنش جدی نسبت به این قضیه نداشتند زیرا آنها نیز به گونهای مایل بودند که این خلأ مذهبی به گونهای پُر شود و عربستان که همپیمان آنها در روی کار آمدنشان بود بهترین گزینه برای این کار بود از این رو واکنش جدیای از سوی دولتهای یمن در دهه 70 و 80 در قبال وهابیت دیده نمیشود و همه این عوامل سبب شد که وهابیت به سرعت در مناطق زیدی نشین و شافعی نشین جنوب یمن گسترش پیدا کند.
موج بیداری شیعی زیدی دهه 90، در واکنش به گسترش حمایت شده تفکرات وهابیت در یمن، ایجاد شد که جریان «شباب المؤمن» به همین دلیل پایهگذاری شد و بخشهایی از جامعه زیدی تصمیم گرفت که در مقابل وهابیت بایستد.
بدر الدین الحوثی از شاخصترین علمای زیدی است که در مقابل توسعهطلبیهای سعودی و گسترش تفکرات وهابیت، ایستادگی کرد و کتابهایی نیز در این زمینه نوشت؛ «علامه مجد الدین المؤیدی» نیز از بزرگان یمن بود که با اندیشههای وهابیت مقابله کرد اما در عرصه سیاسی، مرحوم سیدحسین الحوثی بیش از دیگران فعال بود.
فضای مناسب ایجاد شده از وحدت دو یمن و آزادیهای بیشتری که به زیدیها داده شد، سبب شد که زیدیهای فعالیتهای ضد وهابی خود را شروع کنند که دولت یمن تا حدی با زیدیها همکاری کرد اما از هنگامی که زیدیها احیای اندیشه شیعی خود را در برابر وهابیت دنبال کردند، دولت در مقابل زیدیها قرار گرفت.
رسا ـ با توجه به فعالیتهای روشنگرانه زیدیه در مقابل وهابیت یمن، این سؤال مطرح میشود که چرا دولت بجای حمایت از زیدیان در مقابل آنها قرار گرفت؟
مقابله با ظلم، ظالمان و حکومتهای نامشروع و فاسد از اصول اندیشههای شیعی زیدیه است که به همین دلیل، فاز سیاسی مبارزه جدی شد البته شعارهای «الموت الآمریکا و الموت الإسرائیل» حسین الحوثی، متوجه استکبار و ظالمان جهان بود و به طور مستقیم علیه حکومت «علی عبدالله صالح» شعار نمیداد اما آنها احساس خطر کردند و با فشار آمریکا، به شیعیان زیدیه یمن جنگهایی تحمیل شد.
جنگهای ششگانهای از سال 2004 تا 2010 بر حسین الحوثی و عبدالملک الحوثی تحمیل شد؛ گروههای سلفی وهابی و سلفی اخوانی به دولت یمن کمک میکردند و از دهه 90 به بعد وهابیها در یمن حزب تشکیل دادند که «حزب الرشاد» و «حزب التجمل یمنی للإصلاح» از آن جمله است.
پیمان شومی در طول سه دهه میان سکولارها و وهابیها علیه زیدیها در یمن فعال بود و پیدایش القاعده که جریان افراطی وهابیت بود مزید بر این مسأله شد و جنوب کشور یمن از پایگاههای عمده القاعده در سالهای اخیر بوده است در حالی که وهابیهای غیر القاعده در شمال یمن و شهر صعده پایگاه داشتند.
جریان انصار الله به تدریج رشد کرد و قبائل و مردم بیشتری به این جریان ملحق شدند؛ انقلاب 2011 یمن فراتر از انصار الله بود که این انقلاب باعث برکناری علی عبدالله صالح از حکومت شد؛ و عربستان تصمیم گرفت دوباره قدرت را از طریق مهرههای سلفی و وهابی خود تحت قالب شورای همکاری خلیج فارس و گفتوگوهای ملی در یمن پیش ببرد.
سعودیها وقتی نتوانستند از طریق گفتوگوها، مزدوران خود را در یمن به قدرت برسانند و همچنین قانون اساسیای که مطابق منافع عربستان باشد، تدوین نشد سعی کردند منصور الهادی را در یمن حفظ کنند در حالی دوره دولت موقت، بیش از دو سال طول کشیده بود.
انصار الله که جریانهای مردمی را رهبری میکرد، انقلاب و حرکت مردمی مسالمت جویانهای را بدون استفاده از سلاح در تابستان گذشته رهبری کردند چنان که صنعا سقوط کرد و مشخص شد که مقاومت جدیای از سوی مردم یمن از شیعه و سنی و از طرف ارتش صورت نمیگیرد زیرا همه مردم از وضعیت ناکارآمدی دولت و مداخلات عربستان ناراضی بودند.
رسا ـ کشور عربستان با ذخائر مادی و معنوی فراوانش چرا در سرنوشت مردم یمن دخالت میکند و با هرگونه استقلال طلبی و احقاق حقوق آنها مخالف است؟
عربستان همواره از تشکیل دولت و نوشته شدن قانون اساسیای که در آن منافع او رعایت نشود، ممانعت کرده است چنان که افرادی همچون شهید دکتر جرحان و شهید دکتر شرفالدین را ترور کرد و حتی سعی کرد مهرههای مردمی شرکت کننده در گفتوگوهای ملی را ترور کند و زمانی که از این طریق به نتیجه نرسید، منصور الهادی که به دلیل ناکارآمدی و فشار از سوی انقلابیون و مردم استعفا داده بود را به عدن فراری داد و پایتخت را تغییر داد به امید این که بتواند جنگ داخلی راه بیاندازد و مردم جنوب را مقابل مردم و انصار الله قرار دهد.
انفجار دو مسجد در صنعا که در وسط نماز جمعه اتفاق افتاد از دیگر کارهای سعودیها بود که همه این عوامل سبب شد مردم حرکت جدی شروع کنند؛ به سمت عدن حرکت کردند و به سرعت استانهای جنوب صنعا به دست انصارالله افتاد یعنی در حدود چند ساعت به دروازههای عدن، پایتخت خود خوانده عربستان و همپیمانانش، رسید که آل سعود مجبور شد منصور الهادی رییس دولت موقت یمن را فراری دهد.
شکست مفتضحانهای برای عربستان در حال رقم خوردن بود و آخرین ترفندهای سعودیها برای جلوگیری از گسترش اندیشه شیعی زیدی انصار الله مؤثر نبود؛ آل سعود از سر استیصال و با هدف نابودی زیرساختهای یمن، جنگی که برای عربستان بیسرانجام است را شروع کرد.
عربستان در یمن به هدف خود که بازگرداندن منصور الهادی به قدرت است نخواهد رسید و با این جنگ حتی نمیتواند مناطق مختلف همچون عدن را به نفع هواداران خود پس بگیرد؛ در این مدت که از حمله عربستان به عدن میگذرد فقط مردم یمن کشته میشوند و هیچ گزارشی نداشتهایم که نیروهای انصارالله ضعیف شده باشند و بالعکس پیشروی نیروهای زمینی انصار الله به مناطق جنوب و جنوب شرقی یمن و به ویژه مناطق که القاعده در آن جا مسلط بود همچون استانهای ابین و شَبوه ادامه پیدا کرده است.
رسا ـ برخی جنایات آل سعود در یمن را مشابه جنایات رژیم صهیونیستی در غزه میدانند تحلیل شما از عملیات طوفان قاطع چیست؟
همه تحلیلها بر این مسأله دلالت دارد که عربستان در یمن به اهداف خود که از بین بردن نیروی نظامی انصارالله و بازگرداندن منصور الهادی بود، نرسید و تحت فشار افکار عمومی و تحرکات بینالمللی کشورهای منطقه از جمله جمهوری اسلامی ایران، وادار به عقبنشینی شد که البته سعی میکند یک آبرومندی را برای خود حفظ کند اما به نظر می رسد عربستان در جنگ «عاصفة الحزم» یا طوفان قاطعیت، شکست مفتضحانهای خورده و هیچگونه پیروزی به دست نیاورده است از این رو «عاصفة الحزم» برای آل سعود بیشتر «عاصفة الوهم» یعنی طوفان وهم و خیال بوده است و بذر کینهای در میان مردم یمن نسبت به سعودیها کاشته است که عواقب خطرناکی خواهد داشت.
کودکان و زنان در میان کشتهشدگان هستند و عمده کشتهشدگان که به بیش از هزاران نفر میرسند، مردم عادی کوچه، بازار و جادهها هستند و این مسأله در بافت قبیلهای یمن که منسجم و انتقام گیرنده است فراموش نخواهد شد؛ امیدواریم از این به بعد عربستان و آل سعود، واقعیت روی زمین را بپذیرند و گروه انصارالله را به عنوان گروهی که برخاسته از مردم یمن هستند، قبول کنند.
انصار الله از حمایت قبایل مختلف یمنی به ویژه دو قبیله «حاشد و بکیل» برخوردار هستند که از عمدهترین قبایل یمن هستند از این رو در این قضیه، جنگ مذهبی و تقابل شیعه و سنی نیست چنان که استقبال اهل سنت یمن از انصارالله کمتر از شیعیان نبوده است؛ استان حدیده و تعزکه مرکز اهل سنت بوده در اختیار انصارالله قرار گرفته است حال طبق ادعای سعودیها، سؤال اینجا است که اگر شهرهای «تعز، شبوه و عدن» در اختیار مخالفان انصارالله است چرا این شهر توسط عربستان بمباران میشود؟
بنابراین مشخص میشود در مناطقی که ادعا میشد مقابل انصارالله مقاومت صورت میگیرد، در اختیار انصارالله است؛ گروه انصارالله همواره فرصت مذاکره و مشارکت همه جریانها را داده است حتی جریان علی عبدالله صالح، حزب کنگره و حزب معتمر را که سالها علیه انصارالله جنگیده بود را دعوت به مشارکت کردند؛ انصارالله بر حُسن همجواری تأکید دارد و هیچگاه عربستان را تهدید رسمی نکرده است اما متأسفانه امروز خبرگزاریهای ارتجاعی عرب به دروغ میگویند که «ما تهدید حوثیها را برای عربستان از بین بردیم»؛ تا کنون، هیچ قدرتی از انصارالله کاسته نشده است و همه این ادعاها کذب است بلکه انصارالله بیش از گذشته و با قدرت بیشتر در صحنه سیاسی، اجتماعی و نظامی حضور دارد.
در روزهای آینده شاهد خواهیم بود، گروههای مخالف، در مذاکرات باید امتیازات بیشتری به انصارالله بدهند که این امتیازات به طور قطع به نفع مردم یمن خواهد بود و در راستای استقلال یمن از استعمار عربستان و کوتاه شدن دست عربستان از یمن است زیرا عربستان عامل اصلی بدبختی و عقبماندگی ملت یمن در دهههای گذشته بوده است و جز تفکر تکفیر و تروریسم چیز دیگری برای مردم یمن نداشته است؛ یمن یکی از فقیرترین کشورهای جهان است در حالی که ثروتهای عظیمی دارد که اگر به نفع مردم یمن به کار گرفته شود میتواند کشوری قوی و مستقل در منطقه باشد.
رسا ـ برخی انقلاب مردم یمن را زمینه ساز تغییرات و تحولات بزرگی در منطقه میدانند، این مطلب را تبیین و تحلیل بفرمایید؟
یمن در طول تاریخ، موقعیت ویژه و ظرفیت بالایی داشته است؛ تعابیری که از پیامبراکرم(ص) درباره یمن وجود دارد از جمله این که فرمودند «بوی بهشت را از سمت یمن استشمام میکنم» یا درباره اهل یمن فرمودند «یمنیها قلب نرمی، ایمان راسخ و حکمت بالایی دارند» یا نقشی که برای یمن در آخرالزمان در نظر گرفته شده، به دلیل ظرفیتهای بالای انسانی در یمن است.
جمعیت بیست و چند میلیونی یمن، اگر آموزشهای لازم را ببینند و تحت رهبری واحدی منسجم شوند، میتوانند معادلات کل منطقه را عوض کنند؛ این جمعیت در کشورهای حوزه خلیج فارس وجود ندارد و از لحاظ ژئوپلتیک انسانی، شاید قابل مقایسه با کشور مصر یا ترکیه باشند که این نشان دهنده ظرفیت بسیار زیاد یمن است.
موقعیت استراتژیک یمن، تنگه بابالمندب و دسترسیهای فعالی که به شاهراههای جهان عرب و غرب دارند، لازم نیست که تهدیدی به حمله باشد و این که مردمانی با اندیشه استقلال از قدرتها در منطقه حساس جغرافیایی، حاکمیت خود را به دست بگیرند و تحت سلطه و حافظ منافع قدرتهای جهانی نیستند، کافی است که معادلات منطقه عوض شود.
از دلایل دیگری که تحول در یمن منشأ تحولاتی در منطقه میشود، واکنشی است که ناچار، مزدوران و وابستگان به ظلم جهانی نشان خواهند داد که نمونه آن حمله عربستان به یمن بود و بسیاری معتقد بودند که عربستان در باتلاق یمن غرق خواهد شد و هنوز نیز از این باتلاق بیرون نیامده است؛ به تعبیر یکی از نویسندگان «باید همه کشورهای اسلامی و عربی کمک کنند که عربستان از باتلاق یمن بیرون بیاید»؛ و این مسأله ادامه خواهد داشت.
و واکنشهای محور ارتجاعی عربی نسبت به تحولی که در یمن اتفاق افتاده نشان دهنده این است کهتحول در ملت یمن ریشهدار بوده و مردم یمن دارای ظرفیتهای بسیار زیادی هستند؛ امیدواریم آن تحول جدیای که به نفع کل منطقه و مردم عربستان، که آنها نیز خواهان عزت، شرافت و عدم وابستگی خودشان هستند، اتفاق بیافتد.
رسا ـ نقش حوزه علمیه را در جریانات منطقه بهویژه یمن توضیح دهید؟
از رسالتهای حوزه علمیه قم و حوزههای علمیه شیعه، توجه به مسائل جهان اسلام است که مورد توجه علما در قدیم بوده است و رهبر معظم انقلاب نیز در فرمایشات خود بر این نکته تأکید دارند که ما باید به کل تشیع و کل جهان اسلام و مستضعفان توجه داشته و مسائل آنها را پیگیری کنیم.
دولت در این زمینه کار خودش را میکند و به نظر من افکار عمومی، اقشار مختلف و طلاب باید در جریان مسائل جهان اسلام باشند و موضعگیریهایی آنها در واقعیتهای جهانی و تصمیمگیریها تأثیرگذار است و موجب دلگرمی ملت مظلوم یمن میشود؛ همان طور که اخیراً اعتراض طلاب به جنایات عربستان را در حوزه علمیه شاهد بودیم که این جلسات باید بیشتر، جدیتر، فعالتر در عین متانت و بدون افراط و تفریط برگزار شود تا به این وسیله نشان دهیم که نسبت به مسائل جهان اسلام بیتفاوت نیستیم.
رسا ـ با تشکر از فرصتی که در اختیار خبرگزاری رسا گذاشتید./402/908/م(اتمام بخش دوم)