پژوهه رسا

«وأُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ»

پژوهه رسا

«وأُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ»

این وبلاگ، فرصتی برای دسته‌بندی و بیان مطالب متعلمی است که از نظرات دوستان و اساتیدش بهره می‌برد.

مقدمه

غفلت از شرایط روانی و عاطفی جامعه خودی، خطری است که همه مسلمانان به خصوص انقلاب اسلامی ایران را تهدید می‌کند؛ زیرا از یک سو در عصر امروز، تلاقی اندیشه‌ها و تفکرات، در پرتو رشد و توسعه تکنولوژی رسانه‌ای اعم از نوشتاری و دیداری، منشأ بسیاری از چالش‌های فکری، اجتماعی و سیاسی شده است.

و از طرف دیگر امروزه، بسیارند جوانان مسلمانی که پیش‌تر با احساس دینی وارد جوامع غربی شده و یا با تفکرات نو و اندیشه‌های جدید مواجه شدند، به تدریج موضع انفعالی گرفته و در مواردی نیز برای حفظ ارزش‌های خود، مبتلا به التقاط فکری شده و به نوعی در دام اندیشه‌های نو گرفتار می‌شوند.

و به گمانشان، اسلام به‌گونه‌ای که بر پیامبر اکرم(ص) نازل شده نمی‌تواند وضع زندگی موجود انسان را توجیه کند و به ناچار برای تطبیق دین با زندگی، بر مسلمانان واجب است که اسلام را به رنگ تازه‌ای درآورند تا با وضع موجود عصر حاضر منطبق گردد؛ به عبارت دیگر، اسلام را باید با وضع و اوضاع جاری زندگی تطبیق کرد، نه زندگی را با قوانین عمومی اسلام؛ بنابراین تهاجم نرم و جنگ روانی دشمنان، تهدیدی است که نظام و جامعه اسلامی را از درون آسیب‌پذیر می‌سازد.

رهبران انقلاب اسلامی همواره در این مورد هشدار داده‌اند،‌ چنان که امام خمینی(ره) در این زمینه می‌فرماید «آسیب از داخل خود آدم است، از داخل خود ملت و کشور بر ما وارد می‌شود؛ شما از خارج هیچ ترسی نداشته باشید، از داخل خودمان بترسید.»(امام خمینی، سیدروح‌الله موسوی؛ صحیفه امام، ج 12، ص95)

رهبر معظم انقلاب نیز تأثیر جنگ روانی و خطر القائات درونی و ناامید کننده دشمنان را بیشتر از تهدیدهای خارجی خوانده و تأکید می‌کنند «همیشه دشمنان بیرونی ملت ایران، سعی‌ کرده‌اند... ملت ما را ناامید، کسل، بی‌اعتماد به نفس، تنبل و چشم به دست بیگانه بار بیاورند؛ اینها دشمنان درونی است؛ در طول سال‌های قبل از بروز حرکت اسلامی در کشور ما، بلای عمده ملت ما اینها بود.(پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، 1/1/1386)

بنابراین مدیریت باورها، اراده‌ها و عواطف مردم که در این یادداشت از آن به مدیریت روانی تعبیر می‌کنیم، برای هر نظام سیاسی یک ضرورت است که غفلت از آن موجب زوال یکی از منابع مهم قدرت در عرصه‌های مختلف جامعه می‌شود و این یک خطر بالفعل است.

 

نظریه «محتوای باطنی انسان‌ها»

سید محمد باقر صدر در بحث سنت‌های الهی در قرآن، با استفاده از آیه«إن الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»؛ نظریه «محتوای باطنی انسان‌ها» را مطرح کرده است که طبق این نظریه: علة‌العلل تمامی تغییر و تحولات، خواست و اراده خود انسان است؛ این خواست و اراده،‌ هنگامی که در کنار یک اندیشه جدید قرار گرفت، سمت و سوی آن تغییر می‌کند.

به نظر شهید صدر، انسان‌ها و به تبع آن جوامع، با توجه به ایده‌آل‌های خودشان به دسته تقسیم می‌شوند:

دسته اول؛ انسان‌هایی که ایده‌آل‌های خود را از واقعیت‌های عینی و خارجی می‌گیرند؛ این انسان‌ها ورای وضع موجود، آرزوی رسیدن به هیج مقصود دیگری را ندارند و تمام همتشان به دست آوردن غذا، مسکن و لباس است.

از نظر این افراد، ٱینده چیزی جز تکرار گذشته نیست و بنابراین پیشرفت و توسعه در این دیدگاه فاقد معنای روشن و بلکه بی‌معناست.

این جوامع در چنبره تقلید و سنت‌هایی خشک و لایتغیر گرفتارند و در طول قرن‌ها هیچ تغییری در انها راه نمی‌یابد؛ این جوامع در اثر یک حمله خارجی از بین‌ می‌روند، یا تسلیم ایده‌ال جدیدی می‌شوند که ممکن است ایده‌آلی نجات بخش یا گمراه کننده باشد؛ چنان‌که وضع مردم با پذیرش ایده‌آل جدیدی که پیامبراسلام(ص) آورده بود، متحول شد.

دسته دوم؛ انسان‌هایی که افزون بر نیازهای محدود مادی، از ایده‌آل‌های معنوی بسیار محدود هم برخوردارند، ولی محدود را به جای نامحدود و مطلق می‌پندارند، در جوامعی که این انسان‌ها زندگی می‌کنند، حرکت جامعه تا زمانی است که به ایده‌آل جدید برسد و به محض رسیدن به آن، از حرکت باز می‌ایستد.

در این مورد شهید صدر، جوامع غربی را مثال می‌زند که اهداف خوبی همانند آزادی را در نظر داشتند؛ اما این اهداف چون محدود بود، سبب انحطاط جوامع غربی شد؛ به نظر شهید صدر «آزادی، قالب است، همراه آزادی ما احتیاج به محتوا داریم ... وقتی ندانستیم قالب آزادی برای چه محتوایی ساخته شده، همین آزادی بدبخت‌های خطرناک و بزرگی به بار می‌آورد».(سید محمد باقر صدر، سنت‌های تاریخ در قرآن(تفسیر موضوعی)، ترجمه سید جمال موسوی اصفهانی، ص219)

این ایده‌آل چهار مرحله دارد:

الف. مرحله نوٱوری و تجدد که در آن ایده‌آل حکم آرزو را دارد؛

ب. مرحله‌ای که مردم به ایده‌آلی که می‌خواستند، مثلاّ آزادی، می‌رسند؛

ج. مرحله توقف و امتداد تاریخی، در این مرحله طبقه مترف، آسایش‌طلب و متنعم پدید می‌آید.

د. مرحله تسلط ستمگرانی که هیچ‌گونه عهد و پیمانی را رعایت نمی‌کنند.(همان، ص223-226)

دسته سوم: انسان‌هایی که ایده‌آل و آرمانشان «الله» است؛ این انسان‌ها ضمن این که به ایده‌آل نوع اول و دوم توجه‌ دارند؛ اما آنها را در جهت و خواست ایده‌آل مطلق و نامحدود؛ یعنی خدا می‌خواهند، چون دنیا را مزرعه آخرت می‌دانند.(همان، ص200-236)

تحولی که حضرت ختمی مرتبت در جامعه جاهلی ایجاد کرد از ایده‌آل نوع اول به ایده‌آل نوع سوم بود.

به نظر شهید صدر، حرکت در مسیر ایده‌آل مطلق متوقف بر امور زیر است:

الف) دید فکری و ایدئولوژیکی روشن به ایده‌آل مطلق، یعنی فهم درست توحید  و عقیده داشتن به آن و متصف شدن به صفات الهی در مقام عمل؛

ب. حرکت اراده به کمک نیروی روحی حاصل از عقیده به توحید،‌به عنوان یک نیروی سوخت دائم؛

ج. ارتباط دائمی با ایده‌آل مطلق از طریق پیامبراکرم(ص)؛

د. نبرد و مبارزه علیه ایده‌آل‌های پست و خدایان ساختگی به رهبری امام جامعه؛

ه. اعتقاد به آینده درخشان که نهایتاً وصول به کمل مطلق و قرب به خدا خواهد بود.( همان 240-246)

بنابراین اقدامات پیامبراکرم(ص) به دو بخش قابل تقسیم است؛ اقداماتی که به تغییر در افکار معطوف بود و اقداماتی که در جهت تغییر در رفتار انجام می‌گرفت و در دوره سیزده ساله مکه، تمامی اقدامات متوجه مسائل فرهنگی و معنوی و به تعبیر دیگر محور فعالیت‌ها در این دوره «فرد سازی» است؛ چنان که در دوره مدینه محور فعالیت‌ها «جامعه‌سازی» است.

پیامبراسلام(ص) فرهنگ و تمدنی تأسیس کرد که تا امروز به حرکت خودش ادامه می‌دهد؛ این فرهنگ گرچه در برخی از برهه‌‌ها با رکود و زوال و انحطاط مواجه بوده است؛ اما به دلیل وجود قرآن که منبع لایزال الهی است، همیشه استعداد حیات و بالندگی آن محفوظ است.

از این‌رو محتوای درونی انسان‌ها، مدار و منشأ حرکت‌های تاریخی است؛ این محتوانی درونی که در حقیقت از اندیشه و اراده تشکیل شده است، آینده جامعه را می‌سازد و اساس حرکت‌های عظیم اجتماعی را فراهم می‌آورد؛ سنت الهی نیز بر این است که بدون تغییر در محتوانی باطنی ملت‌ها، هیچ تغییری در سرنوشت آنها ایجاد نمی‌شود.(رعد،11).

بنابراین رابطه میان محتوای درونی انسان‌ها و حوادث اجتماعی، نوعی رابطه علی و معلولی است و پرداختن به اراده‌ها و اعتقادات و روحیه افراد، مدیریت بر عواملی است که حوادث بزرگ تاریخی و اجتماعی را به وجود می‌آورند.

بیشتر حاکمان برای مدیریت روانی جامعه خود، از جنگ روانی استفاده می‌کنند و با توسعه‌ای که در تعریف آن را به استفاده برنامه‌ریزی شده از تبلیغات و فعالیت‌های ارتباطی توسط یک دولت یا مجموعه‌ای از دولت‌ها به منظور اثر‌گذاری بر نظرها، احساسات، موضع‌گیری‌ها و رفتار گروه‌های دوست، دشمن یا بی‌طرف تسری داده‌اند، این امر را تسهیل کرده‌اند.(نصر، صلاح؛ جنگ روانی، ص84)

حال این پرسش اهمیت می‌یابد که آیا جمهوری اسلامی می‌تواند از الگوی غربی پیروی و از فنون جنگ روانی برای مدیریت روانی جامعه استفاده کند؟ نکته‌ای که پاسخ به این پرسش را دشوار می‌سازد، بار ارزشی منفی و ویژگی دو سویه جنگ روانی است؛ به گونه‌ای که جنگ روانی، در عین توسل جستن به شیوه‌ها و تکنیک‌های به ظاهر اقناعی و نرم، ماهیتی خصمانه دارد و منطقی به نظر نمی‌رسد که یک نظام اسلامی برای مدیریت روانی پیروان خود، از یک روش ضدارزشی و خصمانه بهره ببرد.

تجربه حکومت دینی پیامبراکرم(ص)، این فرصت را ایجاد می‌کند که شیوه آن حضرت در مدیریت روانی جامعه اسلامی را استخراج و به عنوان الگویی صحیح و اسوه‌ای حسنه مطالعه و بررسی کنیم.

 

اصول مدیریت روانی پیامبراکرم(ص)

واکنش و اقدام پیامبر اکرم(ص) در برابر نیازهای روانی جامعه، به شکل کنترل و دستکاری افکار و اراده‌ها نبود که نوعی رویکرد یک سویه و بک بعدی باشد و حاکمان سلطه‌گر ٱن را به با توسل به جنگ روانی، اعمال و جامعه را در برابر اراده خود منفعل کنند؛ بلکه نگاه آن حضرت به اراده عمومی، ارزش مدار و مبتی بر کرامت انسانی بود که در بحران ها و شرایط سخت اجتماعی، سیاسی و نظامی از آن کمک می‌گرفت.

روش مدیریت روانی پیامبراکرم(ص) برخلاف جنگ روانی، شفاف و برخوردار از آگاهی و مهرورزی در رفتار با مؤمنان بود؛ آن حضرت از اصول و شیوه‌هایی بهره می‌برد که با شأن انسانی و اسلامی افراد، سازگار و با اصالت امت اسلامی منافات نداشته باشد.

امتیاز شیوه مدیریت روانی رسول اکرم(ص) بر جنگ روانی، افزون بر حفظ کرامت انسانی، تأثیر ماندگا و طولانی‌مدت آن است؛ تجربه نشان داده است که جنگ روانی به دلیل این که بر حقیقت استوار نیست و با تحریک عواطف و احساسات جامعه شکل می‌گیرد، ممکن است در کوتاه‌مدت نتیحه دهد و جامعه را در کنترل حاکم درآورد؛ اما پس از مدتی با فروکش کردن عواف مردم یا افشای فریبکاری مجریان، رو به زوال می‌گذارد و به یأس مردم می‌انجامد.

بنابراین شیوه صحیح و اسلامی مدیریت روانی جامعه اسلامی را که مبتنی بر اخلاق و صداقت است، می‌توان از سیره عملی و رفتاری پیامبر گرامی اسلام(ص) استخراج کرد و ارائه داد.(علیانسب، سید حسین؛ شیوه پیامبراکرم(ص) در مدیریت روانی جامعه اسلامی)

 

1. اقدامات فرهنگی و علمی

قدرت بر خواندن و نوشتن در یک جامعه نشانه فرهنگ و تمدن آن است و ملتی که از این نعمت بی‌بهره باشد، نمی‌توان به رشد آن حتی در طی قرون متمادی امیدی داشت.

در مورد علم، پیامبراکرم(ص) چند محدودیت را برداشتند:

1.تحصیل علم را واجب اعلام کردند؛ در حالی که در عربستان، پیش از ظهور اسلام، باسواد شدن را یک امر زشت تلقی می‌کردند و اعراب آن روزگار، خواندن و نوشتن را عیب می‌دانستند، عیسی‌بن عمر می‌گوید«ذوالرمه به من گفت به این حرف، علامت رفع بگذار، به امر گفتم مگر تو نوشتن می‌دانی؟ در حالی که دستش را به علامت سکوت بر دهان می‌گذاشت، گفت، این کارم را پنهان بدار زیرا (نوشتن) پیش ما، عیب است» (لک‌زایی، نجف؛ سیره پیامبر اعظم(ص) در گذر از جامعه جاهلی به جامعه اسلامی، ص 134 به نقل از ابن قتیبه، الشعر و الشعرا، ص334)

در چنین محیطی، پیامبراسلام(ص)، کسب علم را مهم‌ترین کار دانستند و در بیان اهمیت علم در نزد پیامبراکرم(ص) همین بس که در جنگ بدر، فدیه اسرا را برای آزادی، تعلیم ده نفر از اطفال مسلمانان قرار دادند و از این رو طلب علم را برای هر زن و مرد مسلمانی واجب دانستند«طلب العلم فریضة عل کلّ مسلم و مسلمة».(بحار‌الانوار، ج1، ص 177)

2. رسول اکرم(ص) در راه کسب علم محدودیت مکانی را برداشتند و فرمودند«اطلب العلم و لو بالصین؛ علم را طلب کن ولو در چین باشد».(همان، ج1، ص177)

3. محدودیت زمانی نیز برداشته شد، «اطلب العلم من المهد إلی اللحد».

این تأکیدها و تشویق‌های رسول گرامی اسلام و ائمه‌اطهار(ع) درباره اهمیت  علم و علم‌اندوزی سبب شد تا مسلمانان با همت و سرعت بی‌نظیری به جست‌وجوی علم در همه جهان بپردازند، از این طریق افزون بر این که حلقه ارتباطی میان تمدن‌های یونانی، رومی، ایرانی و مصری شدند، خود یکی از تمدن‌های باشکوه تاریخ بشریت را آفریدند که به نام تمدن و فرهنگ اسلامی شناخته شده و می‌شود. 

 

2. مشورت کردن

یکی از راهکارهای پیامبر برای پاسخگویی به نیازهای اجتماعی مردم، مشورت کردن بود؛ سیره پیامبراکرم(ص) نشان می‌دهد که یک حاکم چگونه در موقعیت‌های حساسو بحرانی، جامعه را با مشورت گرفتن از مدرم، مدیریت می‌کند؛ آن حضرت در غزوه «بدر» درباره اصل جنگ و تعیین محل نبرد با اصحاب خود مشورت کرد.( علیانسب، سید حسین؛ شیوه پیامبراکرم(ص) در مدیریت روانی جامعه اسلامی، به نقل از واقدی، ج1،ص60)

رسول‌اکرم(ص) در غزوه«احد» شورایی تشکیل داد و درباره شیوه مقابله با قریش به مشورت پرداخت و در غزوه«احزاب» برای مقابله با مشرکان، شورایی تشکیل داد و با توجه به نظر سلمان فارسی، تصمیم به کندن«خندق» گرفت.(همان به نقل از ابن اثیر جزری، ج2، ص164-148)

 پیامبراکرم(ص) در حمله به قلعه خیبر نیز مشورت کرد و پس از بررسی زمین‌های خیبر، به نظر یکی از رزمندگان به نام حباب‌بن منذر افتاق کردند و جنگ را به پشت نخل‌ها انتقال دادند.(سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ج2، ص245)

مشورت گرفتن پیامبراکرم(ص) از مسلمانان به اندازه‌ای مفید و اثرگذار بود که دشمنان برای جلوگیری از روند این موفقیت، کوشیدند با متهم کردن پیامبر به پیروی بیش از اندازه از نظر مردم، آن حضرت را از مشورت با مردم که نتیجه‌اش همراهی آنها با پیامبر(ص) بود، محروم کنند که البته قرآن این توطئه را چنین خنثی کرد «و از ایشان کسانی هستند که پیامبر را آزار می‌دهند و می‌گویند او زودباور است؛ بگو گوش خوبی برای شماست؛ به خدا ایمان دارد و سخن مؤمنان را باور می‌کند و برای کسانی از شما که ایمان آورده‌اند، رحمتی است و کسانی که پیامبر خدا را آزار می‌رسانند، عذابی پردرد خواهند داشت».(توبه،61)

 

3. تعامل مستقیم و اعتماد متقابل با مردم

تعامل و پیوند عاطفی، منطقی و عقلانی یک رهبر با مردم، موجب مدیریت افکار، اراده و رفتار مردم و بالا رفتن تدبیر رهبر می‌شود؛ چرا که نفوذ کلام و اثربخشی پیام در جریان تعامل رودررو شکل می‌گیرد و این امر با حذف واسطه‌های ارتباطی ممکن می‌شود.

پیامبراکرم(ص) از هر فرصتی برای ارتباط بی‌واسطه با مردم و گروه‌های مختلف جامعه استفاده می‌کرد و به اندازه‌ای رفت‌وآمد و مراوده مردم با آن حضرت زیاد بود که موجب آزار و اذیت وی می‌شد تا جایی که خداوند به مؤمنان دستور داد در رابطه‌شان با پیامبر(ص)، شرایط زندگی آن حضرت را درک کنند و موجب زحمت وی نشوند.(حجرات، 5-2)

بالاترین تأثیر روانی رفتار بی‌تکلف پیامبر(ص) در کمک و همکاری آن حضرت در حفر خندق در جنگ احزاب و بنای مسجدالنبی(ص) می‌توان دید؛ زیرا وقتی خود حضرت برای ساختن مسجد دست به کار شد، این عمل چنان در عموم مهاجران و انصار اثر گذاشت و موجب ترغیب آنان شد که آنها ضمن تلاش و کوشش بسیار، هنگام کار این شعر را زمزمه می‌کردند؛ اگر ما بنشینیم و پیامبر کار کند، کار زشت و ناروایی انجام داده‌ایم.(علیانسب، سید حسین؛ شیوه پیامبراکرم(ص) در مدیریت روانی جامعه اسلامی به نقل از ابن هشام، ج1، ص313)

البته باید توجه داشت که کارآیی این تعامل، مشروط بر این است که جوهره رابطه، دو طرفه مبتنی بر اثرپذیری و اثرگذاری باشد؛ زیرا هر اندازه وزن و نقش یک طرف افزایش یابد، شکل نامطلوبی از ارتباط ایجاد می‌شود، بدین ترتیب که محور شدن افکار عمومی در تصمیم‌گیری‌های کلان، موجب عوام‌زدگی می‌گردد و غلبه نیت‌ها و اهداف حاکم سیاسی هم دستکاری و کنترل اراده‌های عمومی را سبب می‌شود که در حوزه جنگ روانی قرار دارد.

بر همین اساس، دایره مشورت‌های پیامبراکرم(ص) در امور مربوط به جامعه صورت می‌گرفت و شخصیت قوی و قابل اعتماد آن حضرت در کنار سابقه درخشان تدبیر، صداقت و امانت او به دیگران، اجازه نمی‌داد که نظرهای خود را بر پیامبر(ص) تحمیل کنند.(همان)

 

4. دانش‌افزایی و آگاهی بخشی به مردم

تجربه حکومتی و سیاسی پیامبراکرم(ص) نشان می‌دهد که می‌توان با افزودن سطح آگاهی مردم، ضمن پیشگیری از انحراف‌ها، قدرت سیاسی را نیز بالا برد؛ زیرا یک حکومت مبتنی بر اصول اسلامی و انسانی که به دنبال اهداف شخصی حاکمان نیست، آگاهی مردم را سرمایه و پشتوانه خود می‌داند و از هر فرصتی برای تبیین واقعیت‌ها استفاده می‌کند تا زمینه فراهم شدن هرگونه تردید احتمالی از میان برود.

پیامبراکرم(ص) نیز پیوسته با جهل و ساده‌اندیشی مبارزه می‌کرد؛ به‌گونه‌ای که آن حضرت یکتاپرستی ناآگاهانه را نیز نمی‌پسندید؛ به همین دلیل، زمانی که همزمان با مرگ فرزندش کسوف اتفاق افتاد و مسلمانان پنداشتند که خورشید به سبب اندوه پیامبر(ص) گرفته است؛ اگرچه این تصور ممکن بود موجب افزایش ایمان مردم به پیامبر(ص) شود، ولی پیامبر این ساده‌اندیشی را نفی کرد و برای جلوگیری از جهل و خرافه پدید آمده، بالای منبر رفت و تصریح کرد که خورشید و ماه دو نشانه خداوند هستند و به خاطر مرگ و زندگی کسی گرفته نمی‌شود.(حرعاملی، محمدبن حسن؛ وسائل‌الشیعه، ج7، ص485)

در موارد خاصی هم که آگاهی‌بخشی صریح ممکن نمی‌شد، آن حضرت باز هم اجازه نمی‌داد که جامعه در غفلت بماند؛ بلکه به صورت کنایه، اطلاعاتی را به مردم می‌رساند که فهم کامل آن نیاز به تدبر و ژرف‌اندیش داشت؛ در نتیجه، ابتدا خواص جامعه قانع می‌شدند و با گذر زمانة برای همه درک‌پذیر می‌شد.

بارزترین نمونه این روش، پس از صلح حدیبیه بود که پیامبر متعهد شد که مسلمانانی را که بدون اجازه ولی خود به مدینه پناه می‌برند، به قریش بازگرداند؛ همین امر که در ظاهر به ضرر مسلمانان بود، موجب نارضایتی آنها شد؛ اما نزول آیات سوره مبارکه فتح و وعده فتح قریب و ورود به مسجدالحرام، دل‌های مسلمانان و خوصا را امیدوار و تشویق کرد که صبر کنند و منتظر دستاوردهای این پیمان در آینده باشند.(علیانسب، سید حسین؛ شیوه پیامبراکرم(ص) در مدیریت روانی جامعه اسلامی، به نقل از واقدی، ج2، ص105)

 

5. بازسازی روانی جامعه پس از بحران‌ها

زما‌ن‌های بحران، یکی از فرصت‌های مناسب برای تهاجم روانی دشمنان است؛ جرا که در این شرایط مردم دچار اضطراب هستند و به سهولت طعمه جنگ روانی می‌شوند؛ شکست در جنگ، شکست در یک جریان سیاسی یا اجتماعی مثل انتخابات، شکست در عرصه ورزش، آسیب دیدن از بلایای طبیعی  همانند زلزله، طوفان و سیل، از دست دادن افراد نزدیک و سوگواری، زمینه‌هایی هستند که چنین فرصت روانی را در اختیار دشمنان قرار می‌دهند.

بر همین اساس، خداوند و پیامبر(ص) در شرایط بحرانی مردم را رها نکرده و از آنها حمایت روحی و معنوی کرده‌اند؛ نمونه‌ای از این شرایط سخت، پس از شکست مسلمانان در جنگ احد ایجاد شد که یهودیان نیز از فرصت استفاده و تردید در نبوت پیامبر را شایع می‌کردند.(همان به نقل از واقدی، ج1، ص270)

مدیریت بحران بدین ترتیب بود که قرآن با پذیرش شکست ظاهری و خسارات وارد بر مسلمانان، به دلداری آنان پرداخت و تأکید کرد که شکست، دلیل بر ناکارآمدی نیست و ارز‌ش‌گذاری مؤمنان به ایمان آنهاست، حتی اگر در جنگ شکست‌خورده باشند «و اگر مؤمنید، سستی مکنید و غمگین مشوید که شما برترید».(آل‌عمران، 139)

خداوند در ادامه برای پیگیری از یأس مسلمانان آنان را به یاد پیروزی‌شان در جنگ بدر انداخت که مشرکان را شکست داده بودند و و در ادامه نیز این درشتی‌ها و سختی‌ها را تدبیر الهی و به نفع مؤمنان معرفی کرد؛ چرا که شکست، وسیله آزمایش و تشخیص مؤمنان از غیرمؤمنان است.(آل‌عمران،140)

پیامبراکرم(ص) نیز در راستای بازسازی روانی سپاه شکست‌خورده، هیچ‌کسی را سرزنش نکرد و مجاهدان را به سبب اشتباهاتشان محاکمه ننمود، بلکه همه تلاشش این بود که آنان را دوباره به صحنه بگرداند و وضعیت را به حال نخست درآورد تا مسلمانان پایداری کنند و اجازه ندهند همگی در مقابل هجوم دشمن کشته شوند؛ پس از آرام شدن اوضاع نیز رسول‌ خدا(ص) سربازان خود را عفو کرد تا غرور و قدرت آنان همچنان برای آینده بر جای بماند؛ درواقع، هرچند کاری که از آنان سر زده بود، شایسته سرزنش بود، اما رسول‌اکرم(ص) ضمن عفو آنان، برایشان دعا کرد و مغفرت طلبید. (ابوزهره، محمد؛ خاتم پیامبران، ص535)

این تدابیر، جلوی فروپاشی روانی سپاه اسلام را گرفت و روحیه مجاهدان را چنان تقویت کرد که حتی مجروحان جنگ احد نیز برای تعقیب ابوسفیان اعلام آمادگی کردند و غزوه افتخارآمیز حمراء‌الأسد را به وجود آوردند.

زمان بازگشت از سریه «مؤته» نیز که رزمندگان اسلام فراری تلقی شدند و مردم آنها را نکوهش کردند و به خاطر شکست نظامی و طرد اجتماعی، شرایط روحی و روانی نامناسبی داشتند، پیامبر(ص) با درک موقعیت بحرانی آنها، خود به استقبالشان آمد و از آنها دلجویی کرد.(ضاهر وتر، محمد؛ مدیریت نظامی در نبردهای پیامبر(ص)، ص252)

حضور آن حضرت ضمن این که مجاهدان را از تهمت خیانت تبرئه کرد، جلوی تخریب روحیه آنها را گرفت و از مشکلات بعدی جلوگیری کرد.( علیانسب، سید حسین؛ شیوه پیامبراکرم(ص) در مدیریت روانی جامعه اسلامی)

 

6. احیای نظام ارزشی جامعه و حراست اعتقادی

پیامبراکرم(ص) پیروان خود را با توجه دادن به انگیزه‌های الهی، به تحرک وا می‌داشت و برای ایجاد اراده‌های محکم، وفاداری‌ها و علاقه‌مندی‌های محدود و فردی را به وفاداری‌های ارزشی و مکتبی تبدیل کرد.

آن حضرت ارزش‌های اصیل اسلامی را بر جامعه حاکم کرد و در همین راستا، در بدو تشکیل حکومت اسلامی، پیمان برادری دینی را میان مسلمانان، به مثابه قراردادری اجتماعی منعقد کرد و با بهره‌گرفتن از قالب‌های همبستگی سنتی و ریختن محتوای دینی و جدید در آنها، کوشید که همه تعصب‌های را که به قطب‌های اوس و خزرج، مهاجر و انصار و قبایل متفاوت دسته‌بندی می‌شدند، به یک جهت واحد با عنوان برادری دینی سوق دهد.

یکی دیگر از اقدامات مهم پیامبر اکرم(ص)، اصلاح معیار ارزش‌گذاری انسان‌ها بود؛ در جامعه‌ای که افراد با معیارهای سطحی قدرت و ثروت ارزش‌گذاری می‌شدند، آن حضرت معیار اسلامی و انسانی را جایگزین کرد و پیوسته و با صراحت می‌فرمود که تنها معیار ارزش‌گذاری افراد، ایمان به خداست.

آن حضرت حتی در بدترین شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نیز حاضر نشد از اصول خود کوتاه بیاید و بر سر عقاید و ارزش‌ها مداهنه کند.(همان)

در حضور رسول‌ اکرم(ص)، سلمان فارسی، ابوذر ربذه‌ای، بلال حبشی و صهیب رومی به لحاظ حقوق سیاسی، اجتماعی و انسانی همانند بزرگان قریش بودند و آنگاه که کفار و اشراف مکه از همنشینی با ضعیفان و بردگان سرباز می‌زندند و آنها را مدمی ناتوان و ضعیف می‌خواندند، خداوند خطاب به پیامبرش فرمود که «با آنان که خدایشان را صبح و شام می‌خوانند و خشنودی او را می‌طلبند، دمساز باش ... و از کسانی که دل‌هایشان را از یاد خدا غافل ساخته‌اند و پیرو هوای نفس خویش‌اند و کارشان تبهکاری است، پیروی نکن».(ر.ک کهف،28)

همچنین ارتقای مقام زن در جامعه از دیگر اقدامات پیامبر اکرم(ص) در این راستا بود.

 

7. جلوگیری از حضور عناصر منافق در صف مسلمانان

پیامبر اکرم(ص) در موارد متعددی اصحاب خود را آزمایش و از افراد سست اعتقاد، پالایش می‌کرد؛ آن حضرت موقع عزیمت برای جنگ بدر، کمک «خیب‌بن یساف» را که می‌خواست با مردم قبیله‌اش خزرج همراه شود تا غنیمتی به دست آورد، نپذیرفت و فرمود«کسی که بر دین ما نیست، نباید با ما همراه شود».( علیانسب، سید حسین؛ شیوه پیامبراکرم(ص) در مدیریت روانی جامعه اسلامی به نقل از بلاذری، ج1، ص345)

در جنگ خیبر نیز وقتی حضرت متوجه شد کسانی که در حدیبیه وی را همراهی نکرده‌اند، هم‌اکنون به خاطر ثروت‌های خیبر تصمیم گرفته‌اند برای کسب غنیمت با پیامبر همراه شوند، دستور داد تنها کسانی با ایشان حرکت کنند که هدفشان فقط جهاد باشد.(همان به نقل از واقدی، ج2، ص114)

حضرت محمد(ص) می‌خواست سپاهش از افرادی تشکیل شود که برای دفاع از عقیده خود، سر جنگ دارند؛ این برنامه را قرآن نیز تأیید کرد؛ زمانی که در جنگ تبوک، مسلمانان متوجه همراهی نکردن منافقان شدند و این مسأله ممکن بود اثر روانی منفی در آنها بگذارد، خداوند با بی‌اهمیت نشان دادن همراهی آنها، تأثیر روانی حضور آنان در کنار مسلمانان جلوگیری کرد و تأکید کرد تا حضور افرادی که در ظاهر، مسلمان و در باطن، دل‌هایشان با مشرکان است؛ نه تنها مفید نیست بلکه حتی ممکن است به ضرر مسلمانان تمام شود.

«اگر با شما بیرون آمده بودند، جز فساد برای شما نمی‌افزودند و به سرعت خود را میان شما می‌انداختند و در حق شما فتنه‌جویی می‌کردند و در میان شما جاسوسانی دارند (که) به نفع آنان (اقدام می‌کنند) و خدا به (حال) ستمکاران داناست».(توبه، 47)

 

نتیجه‌گیری

پیامبراکرم(ص) با توسل به روش‌های متعدد انسانی و فطری و استفاده از شیوه‌های درست تربیتی که منافاتی هم با اصول اخلاقی نداشت، اراده عمومی مردم را از مرحله اعتقادی صِرف، خارج و به مرحله کاربردی و سیاسی وارد کرد؛ در نتیجه، همه مردم در امور مهم سیاسی، نظامی و اجتماعی سهیم شدند و عموم کل جای خود را به عموم فعال، آگاه و مسؤولیت‌پذیر داد که از یک پشتوانه قدرت‌ساز اخلاقی و ارزشی برخوردار می‌شد.

حضرت محمد(ص) در جریان تغییر، تبدیل و گذر از جامعه به جامعه اسلامی از شیوه فرهنگی بهره جست و در رأس کارهای آن حضرت، اقدامات فرهنگی و محتوایی قرار داشته و به تعبیر امروزه، آن حضرت از تئوری فرهنگی استفاده کرد.

بر اساس این نظریه، پس از آن که فکر، اندیشه و باور انسان تغییر کرد، رفتار و کردار او نیز تغییر خواهد کرد، لذا تغییر در محتوای باطنی انسان‌ها، عاملی سرنوشت‌ساز به شمار می‌آید که این نظریه را شهید صدر ارائه کرد.

در پرتو تدابیر روانی پیامبر(ص)؛ باورها، عقاید و عواطف اعراب تازه مسلمان به مهم‌ترین منبع قدرت آنها تبدیل شد که بدون تردید، این قدرت ریشه در ارزش‌ها و عقاید درونی مسلمانان داشته است که رسول اکرم(ص) ایجاد و مدیریت کرد.

در جامعه عرب پس از بیعت با پیامبراکرم(ص)، تحول عظیمی روی داد که همه جنبه‌های زندگی را در برگرفت؛ از جمله:

1.تعدیل روابط مردم و بیرون آوردن جامعه از صورت دو گروه بهره‌کش و متنعم و زحمت‌کش محروم؛

2. آزادی اندیشه، اعتقاد، استقلال و ارتباط با آفریدگار؛

3. متروک کردن عقایدی که زیربنای نابرابری و تمایزات انسانی بود؛

4. گسترش جهان‌بینی الهی که عامل مهمی در ارتقای حیثیت و مقام انسان بود  و موجب تعدیل و تلطیف روابط عمومی شد؛

5. گذر از تضاد و اختلاف و کشمکش بین انسان‌ها به وحدت ایمانی و برادری و همکاری عادلانه.

از جمله اقدامات اجتماعی مهم پیامبراسلام(ص) در عربستان آن روز، ارتقای مقام زن در بین اعراب بود.

بنابراین، امروزه هر نظام سیاسی مبتنی بر الگوهای اسلامی که جایگاه مردم را در حکومت اسلامی پذیرفته است می‌‌تواند با تکیه بر اصول اسلامی، از الگوی پیامبراکرم(ص) در مدیریت روانی جامعه پیروی کند؛ زیرا یک الگوی علمی، انسانی، اخلاقی و موفق است./702/825/م

مجتبی عباسی

 

منابع

قرآن کریم

1. امام خمینی، سیدروح‌الله موسوی؛ صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1379.

2. پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، 1/1/1386.

3. صدر، ٱیة‌الله سید محمد باقر؛ سنت‌های تاریخ در قرآن(تفسیر موضوعی)، ترجمه سید جمال موسوی اصفهانی، انتشارات اسلامی، قم، بی‌تا.

4. نصر، صلاح؛ جنگ روانی، ترجمه محمود حقیقت کاشانی، تهران، سروش، 1380.

5. علیانسب، سید حسین؛ شیوه پیامبراکرم(ص) در مدیریت روانی جامعه اسلامی، دو فصلنامه علمی، پژوهشی مطالعات اسلام و روان‌شناسی، شماره 16، بهار و تابستان، 1394.

6. لک‌زایی، نجف؛ سیره پیامبر اعظم(ص) در گذر از جامعه جاهلی به جامعه اسلامی، قم، بوستان کتاب، 1393.

7. مجلسی، محمدباقر؛ بحار‌الانوار، بیروت،‌مءسسه الوفاء، 1403 ق.

8. سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل‌البیت(ع)، 1376.

9. حرعاملی، محمدبن حسن؛ وسائل‌الشیعه، قم، مؤسسه آل‌البیت لاحیاء‌التراث، 1409ق.

10. ابوزهره، محمد؛ خاتم پیامبران، ترجمه حسین صابری، مشهد، بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی، 1373.

11. ضاهر وتر، محمد؛ مدیریت نظامی در نبردهای پیامبر(ص)، ترجمه عبدالعلی محمدی شاهرودی، قم، دارالکتب الاسلامیه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی