در جریان مسمومیت دانش آموزان قمی، یکی از اعضای مجمع محققین و مدرسین حوزه مثل همیشه در همراهی با روایتگری ناقص و جهتدارِ دوستان خود در رسانههای معلومالحال اصلاح طلب همانند قمنیوز، خبرآنلاین، شرق، آفتاب یزد و... تلاش کرد، با کجروایتها و برچسبزدن به برخی از مردم، فلش اتهامات را از منافقین به سمت ناموجودات موهومی با عنوان مجعول تندروان مذهبی تغییر دهد و محتوای دلخواهِ رسانههای معاند را تولید کند!
اخیرا محمدتقی فاضل میبدی، عضو مجمع محققین و مدرسین در گفتوگو با شبکه شرق در واکنش به مسمومیتهای مدارس قم گفت: «یک جامعهشناس که نمیتوانم نامش را بگویم در قم پژوهشی در این زمینه انجام داده و در جلسهای این موضوع را برای برخی شرح داده است که این اقدامات را گروهی موسوم به «هزارهگراها» انجام میدهند که نوعی تفکر نزدیک به طالبان و یک جریان مذهبی و ضد مدرنیته در قم و اصفهان است.»
وی بعد از انتشار گسترده این شایعه در رسانههای معاند و التهاب آفرینی آن در جامعه، خبر مسمومیت دانشآموزان توسط جریان «هزاره گرا» از قول خود را تکذیب کرده و گفته است: «نمیدانم که شبکه شرق چرا این مطلب را از قول بنده زده، من گفتم یکی از دوستانم بیان کرده و باید از وی بپرسید و جریان هزاره گرا برای ایران نیست، افرادی در مسیحیت و یهودیت هستند که اعتقاد دارند هر هزار سال مصلحی ظهور میکند.»
تاکتیک رسانههای اصلاح طلب و سابقه فعالیتهای سیاسی مجمع محققین و مدرسین بیانگر این تجربه است که این جریان غربگرا در حوزه به تبع از دوستان اصلاح طلب خود در رسانهها به دنبال التهابآفرینی و موج سواری رسانهای در جامعه هستند؛ چنان که در جریان اغتشاشات اخیر، نخستین بیانیه را علیه نظام اسلامی صادر کرده و برای صید مقاصد سیاسی جناحی و حزبی خود، منافع ملی و امنیت مردم را به بازی گرفتند.
البته بر کسی پوشیده نیست که ارتقای جایگاه و افزایش سطح تحصیلات دختران و بانوان، یکی از بزرگترین دستاوردهای انقلاب اسلامی است که رسانههای معاند تلاش میکنند با این گونه سیاهنماییها مشابهِ شعار دروغین زن، زندگی و آزادی به سرمایههای اجتماعی نظام اسلامی ضربه وارد کنند.
فقط جای تأمل و سؤال است که چرا سطح منازعه جریان اصلاح طلب حوزوی بعد از ناکارآمدی مسئولان برآمده از این جریان در عرصه سیاست و فرهنگ به دوگانه سازی و از بین بردن انسجام اجتماعی در جامعه کشیده شده است و در این قضیه نیز مثل همیشه با سرپوش گذاشتن بر واقعیتها و نادیده گرفتن متغیرهای مختلف به شنیدهها و موهومات دلخواه توسل جسته و سطح مواجهه را از نقد و تحلیل عمیق و اندیشهای به امور سطحی، شایعه پردازی و لجنپراکنی علیه چهرههای مذهبی تقلیل دادهاند.
آیا این نوع ادبیات تفرقه افکنانه از سوی کسانی که در فضای قم زیست میکنند، مصداق قم هراسی و به تعبیر رهبری حکیم، نوعی آنتی تز علیه جریان اصیل انقلابی و مذهبی قم محسوب نمیشود؟
مجتبی عباسی