نویسنده: عباسی مجتبی
09:04 - 1400/11/19
-بر اساس آمار و اسناد بینالمللی کتابی تحت عنوان صعود چهل ساله؛ رشد و گسترش کمی و کیفی دینداری پس از انقلاب قابل قیاس با دوران تاریک پهلوی نیست.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تغییر و تحولات بسیاری در عرصههای مختلف کشور اتفاق افتاد که قابل قیاس با دوران تاریک پهلوی نیست؛ اما با این وجود یکی از شبهات و هجمههای فضای مجازی علیه نظام اسلامی این است که رژیم پهلوی سعی و تلاش کرد، مردم را به فساد بکشد؛ اما مردم ایران دیندارتر و حتی انقلابی شدند؛ اما بعد از پیروزی انقلاب، جمهوری اسلامی برای دینداری مردم بسیار برنامهریزی و تلاش کرد؛ حال آنکه ثمره آن، بیدینی مردم بوده است.
شاید کسی که این شبهه القائی رسانههای معاند را میپذیرد، تعریف درست و تصور دقیقی از دینداری نداشته باشد؛ یعنی تصورش این است که قبل از انقلاب، فقط چند نفر همانند شاه، فرح، اشرف و... بیدین بودند و از توطئهها و حرکت کلان و ضددینی غرب برای جامعه اسلامی بیاطلاع باشد؛ حال آنکه فضای غالب دوران پهلوی، بیتوجهی و بیتفاوتی به دین بوده است و در گام بعد ترویج اسلامهای قلابی آمریکایی، یعنی هدف رژیم پهلوی و اربابانش، تحریف اسلام و در نهایت مقابله و حذف اسلام بوده است.
اما بر اساس آمار و اسناد بینالمللی که حجتالاسلام سید محمد حسین راجی تحت عنوان کتابی به نام صعود چهل ساله نوشته است، به گسترش کمی و کیفی دینداری پس از انقلاب اشاره میکند؛ از جمله گسترش کمی و کیفی زیارت معصومین و امامزادگان علیهم السلام و عشق و ارادت سالانه میلیونها نفر از مردم ایران به ساحت مقدس اهل بیت علیهم السلام، برگزاری مراسم میلیونی اعتکاف، مراسم شب قدر، راهپیمایی میلیونی اربعین و برنامههای محرم، نیایش و دعا در هزاران مسجد و هیئات مذهبی که نمونههایی بینظیر از دینداری مردم است.
رشد چشمگیر گروههای جهادی خودجوش و مردمی که در حال حاضر به بیش از دوازده هزار گروه رسیده و حضور آنها در حوادث ناگوار همچون سیل و زلزله باعث نجات و دلگرمی مردم بوده است؛ حال آنکه گروههای جهادی در سالهای نخست انقلاب به تعداد انگشتان دست بوده و قبل از انقلاب به جهت سلطه تمدن غربی و ظلم فرهنگی و هویتی رژیم شاه، اصلا مردم ایران با این گونه تشکلهای دینی برگرفته از مفاهیم دینی بیگانه بودهاند.
بحث مصداقیتر درباره دوران پهلوی، تعریف مادران شهدای دفاع مقدس از آن دوران است که وقتی میخواستند کرامتی از فرزند شهیدشان بیان کنند، میگفتند: فرزند شهیدم اهل نماز بود و لب به شراب نمیزد؛ بدین معنا که آنچنان تبلیغات سنگین فرهنگ غرب و فضای فساد و ضددینی در جامعه حاکم بود که مادران شهدا، این گونه رعایتها را به عنوان یک صفت پسندیده و کرامت برای فرزندشان محسوب میکردند؛ در حالی که امروز این امور برای جوانان و نوجوانان بهویژه شهدای مدافع حرم، امری عادی تلقی میشود.
بسیاری از جامعه شناسان معتقدند که مردم در سالهای نخست انقلاب، بیشترین وابستگی و تمایل را به ارزشهای آن دارند، از اینرو دوران طلایی در هر انقلابی، همان سالهای نخست آن است.
حال آنکه مرور حوادث پس از انقلاب، بیانگر بزرگترین حملات تروریستی تاریخ ایران است که سه سال پس از انقلاب به وقوع پیوست و بسیاری از مسئولان دلسوز و نخبه همچون شهید بهشتی در این جنایت به شهادت رسیدند و مساله بعد از آن، تشییع جنازه این شهداست که به هیچ وجه قابل قیاس با تشییع شهید سلیمانی، شهدای غواص و شهید حُجَجی در دوران ما نیست؛ بنابراین نمیتوان دینداری مردم پس از انقلاب و عشق و ارادت آنها به شعائر دینی را نادیده گرفت یا درباره آنها سیاهنمایی کرد.
اصلا برای ایثار و فداکاری مردم ایران و به تعبیری دینداری آنها در دوران جنگ نمیتوان نمونه و نظیری در تاریخ قبل از انقلاب پیدا کرد و آمارها بیانگر حضور شش درصدی ملت در جبهههای حق علیه باطل را نشان میدهد؛ حال آنکه در جریان حمله داعش به سوریه و عراق و جنایتهایی که علیه کشورهای اسلامی به وقوع پیوست؛ بسیاری از فرماندهان سپاه از جمله سردار شهید حاج قاسم سلیمانی اذعان داشتند که بیش از هشت درصد از مردم ایران برای مقابله با داعش، داوطلب بودند که البته هیچ گاه شرایط برای حضور آنها میسر نمیشد؛ اما آیا این اعلام حضور، نشاندهنده دینداری و غیرت دینی ملت ایران نیست؟
افزون بر این موارد، شکی نیست که شوق و اشتیاق مردم ایران به فیلمهای مذهبی همچون امام علی علیه السلام، یوسف پیامبر، حضرت مریم، مختار و... یا استقبال از برنامههای فرهنگی و معارفی محرم، ماه رمضان و... نشاندهنده دینداری ملت ایران در پساانقلاب و بیانگر دغدغهمندی ایشان نسبت به تربیت دینی خود و فرزندانشان است که این مسائل البته توجه بیشتر و برنامهریزی بهتر نهادهای فرهنگی و مسئولان مربوطه را نیز میطلبد.