نویسنده: عباسی مجتبی
11:17 - 1400/11/18
- اسدالله علم درباره شرایط سخت اقتصادی اواخر دوره پهلوی میگوید: «در تابستان 1352، بسیاری از انواع مواد غذایی کمیاب شده و اگر هم یافت میشد با قیمتی چند ده برابری به فروش میرسید؛ در ماههای نخست سال 53 نان هم پیدا نمیشد و هویدا همواره اعلام میکرد که ما در «عصر طلایی» بهسر میبریم!»
هر جا انقلابی عمل کردیم، عقبماندگی نداشتیم، هر جا از انقلاب کوتاه آمدیم، یک حرکت غیر انقلابی و حرکت ناشی از کسالت و بیتوجّهی انجام دادیم، عقبماندگی به وجود آمد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، اقتصاد اسلامی مورد توجه قرار گرفت، اما به دلایل مختلف سیاسی و فرهنگی از جمله نگاه نئولیبرالیستی برخی دولتهای بعد از انقلاب، هیچگاه اقتصاد اسلامی نتوانست در چارچوب یک نظام اقتصادی و به عنوان بدیلی در مقابل سیستم مسلط سرمایهداری غربی در کشور عمل کند؛ نظام اقتصاد اسلامی که قوانین آن در تقابل با نظام رباخور امپریالیستی است و اخلاقیات، سرچشمه تغذیه معنوی آن است و تأثیر خاصی در تمامی شؤون اقتصادی و اجتماعی دارد.
با توجه به رویکرد سرمایهداری در اقتصاد کشور به ویژه از اواخر جنگ تحمیلی به بعد، دولتهایی با نگاه به غرب و براساس نسخهها و تئوریهای ضعیف اقتصاد غربی تشکیل شدند که ضعفهای مدیریتی و ناکارآمدی خود را نیز بر این رویکرد غیربومی بار کردند؛ چنانکه اوج نگاه غربگرایی در دولت یازدهم و دوازدهم بود که بعد از ناکارآمدی و مشکلاتی که برای نظام اسلامی و مردم به وجود آورد، اینک فرصتی برای رسانههای معاند و پهلوی دوستان در فضای مجازی به وجود آورده است تا با رویاپردازی و راهاندازی جنگ شناختی، بر واقعیات تاریخی سرپوش گذاشته و به سفیدنمایی دوران رژیم پهلوی بپردازند؛ حال آنکه با ورق زدن آرشیو روزنامهها در سالهای دهه ۴۰ و ۵۰ درمییابیم که به گواه کارشناسان اقتصادی در سالهایی که درآمد ایران به دلیل فروش بالای نفت به بالاترین میزان رسیده بود، مردم ایران از نظر اقتصادی نیز همچون وضعیت سیاسی و اجتماعی در شرایط اسفناک و بغرنجی بودهاند و فقر و بیکاری، تورم و گرانی در کشور، امری طبیعی بوده و علیرغم هیاهوی شاه درباره طرحهای دیکته شده غرب -همانند اصلاحات ارضی- ایران در حال مستعمره شدن و از دست دادن باقیمانده عزت و هویتش بوده است؛ در حالی که هدف اصلی اینگونه طرحها نیز، حمایت از غرب در جهت نابودی کشاورزی و دامداری کشور و وابستگی کامل ایران به آمریکا و اروپا بوده است، و چنانچه انقلاب به پیروزی نمیرسید، پازل وابستگی کشور از عرصه سیاسی، فرهنگی، نظامی و... عبور میکرد و کشور ایران از حیات خلوت غرب به سرزمینی اشغال شده و بیهویت، تبدیل میشد.
براساس آمار بانک مرکزی، در سال 53 اجارهبهای مسکن در تهران 200 درصد افزایش یافت و موادغذایی با گرانی 30درصدی همراه شدند؛ گرانی در این دوران بهحدی بحرانی بود که در نطق افتتاحیه مجلس بیست و چهارم بحث افزایش قیمتها و مبارزه با گرانفروشی که یکی از مسائل روز و محوری آن زمان بود، مطرح شد. مطبوعات دوره پهلوی در گزارشی از 36 برابر شدن قیمت مسکن در بخشی از سلطنت پدر و پسر خبر داده بودند؛ چنانکه روزنامه کیهان در شماره 23 فروردین 1340 مینویسد: «اخیراً برای تثبیت اوضاع اقتصادی کشور برنامههایی طرح شده است و دولت امیدوار است با اجرای این طرحها بتواند قیمتها را در یک سطح قرار دهد و از نوسان شدید قیمتها جلوگیری کند.»(۱)
معروف است که هویدا در دادگاه انقلاب درباره عملکرد خود به قاضی میگوید: «در دوران صدارت من، قیمت خودکار بیک ثابت بود و همیشه پنج ریال بوده و هست" که اتفاقاً بنا به روایتی نیز از او پرسیدند که "چطور چنین حرفی میزنی؟... تو تورم را از 0.3 درصد در عرض سیزده سال به 25 درصد رساندی، قیمت غذا و مسکن 25 برابر شده."
هویدا میگوید: «دقت کنید: من غذا و ملک را نگفتم، من خودکار را گفتم، چون کسی درس نمیخواند، کسی خودکار نمیخرید؛ ما با یک خودکار و موز دادن در مدرسه، کاری میکردیم که هیچکسی نپرسد "روزی شش میلیون بشکه نفت کجا میرود؟»(۲)
اسدالله علم در این باره میگوید: «در تابستان 1352، بسیاری از انواع مواد غذایی کمیاب شده و اگر هم یافت میشد با قیمتی چند ده برابری به فروش میرسید؛ در ماههای نخست سال 53 نان هم پیدا نمیشد و هویدا همواره اعلام میکرد که ما در «عصر طلایی» بهسر میبریم!»
از اوایل سال 1352، قیمت انواع کالاها افزایش یافت، اما هویدا منکر گرانی و تورم بود، «جلیل شرکا» قائممقام وقت بانک مرکزی، درباره وقایع آن ایام چنین مینویسد: «وقتی درآمدهای نفتی کشور، بیتوجه به آثار منفی سیاست تزریق نقدینگی بر اثر سیاستهای اقتصادی آن زمان افزایش یافت، تورم خود را نشان داد و قیمتها رو به افزایش گذاشت. شاه اصرار داشت که این اتفاق ریشه اقتصادی ندارد؛ بلکه فکر میکرد غرض سیاسی پشت افزایش قیمتهاست. به بیانی دیگر، شاه میگفت قیمتها براثر تورم افزایش نیافته، بلکه کسبه، گرانفروشی میکنند تا به او ضربه بزنند. فریدون مهدوی مجری طرح مبارزه با گرانی این نظرات را تائید کرد.»(۳)
این شرایط در حالی است که پدیده حاشیه نشینی و حلبی آبادهای پیرامون شهرهای صنعتی به سرعت در حال گسترش بود و بخش عظیمی از مردم از حداقلهای اساسی زندگی یعنی آب و غدای کافی و سالم برخوردار نبودند.
دکتر ابراهیم سنجر نیز در کتاب «نفوذ آمریکا در ایران» مینویسد: «بسیاری از درآمدهای نفتی ایران صرف کمکهای بلاعوض یا وامهای اعطایی ایران به سایر کشورها میشد، برای نمونه به کشور ایتالیا، 3 میلیارد دلار به صورت وام، فرانسه 2 میلیارد دلار برای راکتور اتمی، انگلستان 1 میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار جهت شرکتهای صنعتی، افغانستان 2 میلیارد دلار به منظور کمکهای عمومی، مصر 1 میلیارد دلار برای نوسازی کانال سوئز، پاکستان ۲۵۰ میلیون دلار برای کمکهای عمومی، هندوستان ۲۵۰ میلیون دلار برای استخراج و صدور سنگآهن، بنگلادش ۱۰۰ میلیون دلار برای کمکهای عمومی و... اعطا شد.» بدین ترتیب سرمایهای که از مازاد دلارها به دست آمده بود، به جای اینکه در مملکت ایران جهت پیشرفت جامعه به کار رود، به نفع کشورهای سرمایهداری از دست ملت ایران خارج شد.(۴)
پینوشت:
۱. خبرگزاری تسنیم (https://www.tasnimnews.com/fa/news/1399/06/24/2348521
۲. افسانه قیمت خودکار بیک و 13 سال نخستوزیری هویدا، روزنامه کیهان
۳. چرخه تخریب، هفتهنامه تجارت نیوز
۴.تبیان(https://article.tebyan.net/461547/)