نویسنده: عباسی مجتبی
22:41 - 1400/08/26
- اصغر فرهادی مدعی طرفداری از مردم است، اما آنچه خروجی کارها و فیلم های اوست علیه فرهنگ و مردم است که مملو از سیاهنمایی و به سخره گرفتن فرهنگ ملت ایران و نوعی وارونهنمایی و تحریف واقعیتها است.
سلبریتی کالاهای فرهنگی تمدن غربی است، کالایی که مشابه بیشتر کالاهای فرهنگی غرب، نهتنها یک پیوست فرهنگی بومی به آن الصاق نشده است، بلکه حتی پیوست فرهنگی غربی خود را نیز با خود نیاورده است؛ شاید به همین دلیل سلبریتیهای ما به آزادترین سلبریتیهای دنیا و به افرادی هنجارشکن، مذبذب، دینگریز، غربگرا و ضدحاکمیت تبدیل شدهاند، کسانی که به دلیل مزایای موقعیت اجتماعی که مردم و حاکمیت برایشان فراهم کرده، خوش میگذرانند، ولی به الزامات چنین جایگاهی، هنجارهای اجتماعی و ارزشهای جمهوری اسلامی هرگز پایبند نیستند.
ویژگی اصلی مفهوم سلبریتی در غرب، عامه پسند بودن آن است؛ اما افرادی امثال اصغر فرهادی، کارگردان و سلبریتی که فیلمهایش بیشتر موردپسند محافل غربی ضدایرانی و جشنوارههای خارجی است، کارگردانی که نظام اسلامی و جامعه ایرانی برای وی نقش عابربانک و حیاط خلوت را دارد، اما وی بیشرمانه نمک خورده و نمکدان شکسته و به عزت و جایگاه ملت ایران در سطح جهانی توهین میکند.
برخلاف ژست حق به جانب فرهادی با ادعای طرفداری از مردم، اما فیلمهای وی سفارشی، مملو از سیاهنمایی، تحقیر فرهنگ ملت ایران و نوعی وارونهنمایی و تحریف واقعیتها است؛ کارگردانی که نفرتپراکنی، ناامیدی و غلو را بیان حقایق تلقی میکند و هدفش از به تصویر کشیدن دردهای جامعه، التیام بخشیدن و مداوا نیست، بلکه مگسگونه روی زخم مینشیند تا آن را به عفونت و تباهی بکشد.
فرهادی برای فیلمهایی جایزه میگیرد که باب میل بیگانگان و مورد حمایت مراکز قدرت و ثروت همچون دختر پادشاه قطر است، در آثار وی کوچکترین اشاره و انتقادی به جنایتهای نظام سرمایهداری، تحریم و تضییع حقوق ملت ایران توسط غرب، فرهنگ منحط غربی، جنایتگری اسرائیل، جنایتهای آمریکا در یمن، سوریه و.... نمیشود، وی نسبت به مسائل مختلف جهانی، منطقهای و نظام فاسد حاکم بر فضای بینالملل بیاعتنا یا متاسفانه طرفدار است.
همان گونه که جایزه نوبل صلح تبدیل به جایزه نوبل جنگ شده است و این جایزه به افرادی تعلق گرفته که حتی باعث جنگ و خشونت علیه ملتها شدهاند؛ جشنوارههای بینالمللی نیز از رویکردهای سیاسی و قضاوتهای افراطی به دور نماندهاند، از اینرو از کارگردانهای دیگری که قصد شرکت در این جشنوارهها را داشتند، خواسته شد تا برای مقبولیت آثارشان و مجوز حضور در جشنوارهها، نوعی ممیزی و اصلاحات انجام دهند؛ به عنوان مثال خیابانهای خوشنما، نمادهای تمدن، پیشرفت و نشاط اجتماعی را از فیلمهای خود حذف کنند.
شکی نیست که اندیشهها و مبانی سکولاری افراد در آثار آنها هویدا میشود و بیش از دویست سال است که سکولاریسم در قالبهای مختلف و به تدریج در جهان اسلام به ویژه حوزه مرکزى آن (منطقه غرب آسیا)، رخنه کرده و در عرصه جامعه و سیاست به اشکال مختلف ظهور پیدا کرده است که در حال حاضر سلبریتیها به معنای غربگرایان مشهور، نماد همان فرهنگ سکولاری محسوب میشوند.
هرچند سکولاریسم و مواجهه با دین از غرب رشد کرد، اما دامنه آن به دیگر سرزمینها و کشورها نیز نفوذ کرد؛ در کشور ما نیز در ابتدا برخی روشنفکران غربزده درصدد وارد کردن این اندیشه به داخل کشور برآمدند و بعدها در بومی سازی آن کوشیدند و در حال حاضر نیز با ابزارهای مختلف به ویژه با ابزار رسانه و سینما، درصدد معارضه با حکومت دینی برآمده و به جانبداری از سکولاریسم و جداسازی نهاد دین از قدرت سیاسی برآمدهاند.