نویسنده: عباسی مجتبی
21:29 - 1400/08/30
-بعد از صدور اعلامیه بالفور از سوی انگلیس، رژیم صهیونیستی با اعتقاد به برتری بر مسلمانان و حتی مسیحیان و با تخیل تشکیل حکومت جهانی یهود، حاکمیت فلسطینیان را نقض کرد و در منطقه غرب آسیا تاسیس شد.
وضعیت رژیم اشغالگر قدس و مردم مظلوم فلسطین از دید حقوق بینالملل از دهههای 60 و 70 میلادی و شاید از سال 1917 بر اساس اعلامیه بالفور مطرح بوده است.
از نظر تاریخی، پیشینه سرزمین فلسطین به سالهای پیش از میلاد و دوره حضور کنعانیها در آنجا میرسد و در حقیقت، کنعانیها اجداد فلسطینیهای امروزی بودند و این سرزمین هم معمولاً به نام سرزمین کنعان شناخته شده است.
مسلمانان حدود 13 قرن بر سرزمین فلسطین حکومت کردند که این حاکمان معمولاً عربها و ترکهای مسلمان بودند؛ با فروپاشی امپراتوری عثمانی در سالهای اولیه قرن بیستم، دست مسلمانان از این سرزمین کوتاه شد، بریتانیا در سال 1917 اعلامیه معروف بالفور را صادر کرد و با این کار بساط ترکهای مسلمان به کلی از این سرزمین برچیده شد و در حقیقت، مقوله رنجهای مردم فلسطین و تجاوزهای رژیم اشغالگر قدس از آن زمان به بعد خودنمایی کرده است.
بیاعتباری اعلامیه یکجانبه بالفور از همان اول حتی برای خود سیاستمداران انگلیسی ثابت شد؛ چون حقوق غیریهودیان باید در فلسطین با وجود ۹۲ درصد مسلمان، محترم شمرده میشد.
وقتی این اعلامیه در مجالس قانونگذاری انگلستان به تصویب نرسید، دولت انگلیس سعی کرد از ابزارهای بینالمللی همچون سازمان ملل استفاده کند و سازمان ملل، سرپرستی و قیمومیت انگلستان را بر فلسطین تصویب کرد، بعد از این اعلامیه بالفور صادر شد؛ در حقیقت ابتدا سرپرستی را از سازمان ملل گرفتند، بعد هم اعلامیه را صادر کردند.
یکی از شرطهای اساسی در قیمومیت و سرپرستی در حقوق بینالملل این است که دولت سرپرست و قیم در تعیین حاکمیت آن سرزمین، حق دخالت ندارد و کشور سرپرست حق ندارد این سرزمین را تقسیم کند یا به کشور یا سازمان دیگر واگذار کند.
بنابراین حتی به موجب اعلامیه یا قطعنامه سرپرستی که سازمان ملل صادر کرد و انگلیس سرپرستی فلسطین را بر عهده گرفت، این کشور حق نداشت حاکمیت مردم فلسطین را که 92 درصد مردم آن مسلمان بودند، به یک گروه اندک صهیونیستی واگذار کند؛ گروهی بسیار کوچک که از کشورهای دیگر آمده بودند و ادعای حاکمیت داشتند.
به هرحال غصب، ترور و اشغالگری رژیم صهیونیستی در فلسطین از مهمترین مسائل جهان اسلام به شمار میرود و هدف کلی طراحان جنبش صهیونیستی از نقض حاکمیت فلسطین و تحمیل آوارگی برای ساکنان این سرزمین این بود که یهودیان پراکنده در جهان را در این منطقه ساکن کنند؛ حال آنکه ملتگرایی، پدیدهای اروپایی در قرن نوزدهم، برخلاف آیین یهود و بلکه به پیروی از فساد و تباهی صهیونیسم سیاسی است که امروز جای مذهب و معنویت را گرفته و به آیین بتپرستی دولتی به نام اسرائیل تبدیل شده است.
از زمانی که آموزههای تحریف شده یهود از حالت رفتار شخصی خارج شد؛ در سطح گسترده و با تشکیل دولت صهیونیستی به ضایع شدن حق حاکمیت یک ملت و نژادپرستی گسترده انجامید.
رژیم صهیونیستی با اعتقاد به برتری بر مسلمانان و حتی مسیحیان و با تخیل تشکیل حکومت جهانی یهود، حاکمیت فلسطینیان را نقض کرد و در منطقه غرب آسیا تاسیس شد.
و امروز تهدیدهای دولت اشغالگر قدس بر ضد جهان اسلام، جدی و همه جانبه است، به همین دلیل مسلمانان باید به فرموده امام خمینی (قدس سره) با همگرایی، آن دولت غاصب را از ریشه برکنند و حق مردم فلسطین را به آنان باز گردانند وگرنه این غده سرطانی و این «دروغ بزرگ زندگی» جهان اسلام را به تباهی خواهد کشاند.
از طرفی پیآمد عادی سازی روابط با این رژیم از سوی سران مرتجع عرب، همآهنگی با طرح خطرناک «اسرائیل بزرگ» برای بنیان نهادن «اسراییل تاریخی»، فراهم آوردن منافع استراتژیک آمریکا در خاورمیانه و خیانت به سرنوشت جهان اسلام و ملت مظلوم فلسطین خواهد بود.