نویسنده: عباسی مجتبی
12:01 - 1400/06/07
- رژیم صهیونیستی با قبح شکنی رابطه با حکام مرتجع منطقه به دنبال انشقاق و تفرقه در جهان اسلام است.
موقعیت اسرائیل از لحاظ هویت، سرزمین و جمعیت، اجازه قدرت گرفتن به این رژیم را نمیدهد، از این رو رژیم صهیونیستی با قبح شکنی رابطه آشکار و پنهان به دنبال انشقاق و تفرقه جهان اسلام است که تغییر الگوهای دوستی و دشمنی در نهایت به ضرر حاکمان مرتجع منطقه است
«ایدی کوهن» روزنامهنگار صهیونیستی در توئیتر نوشت: ای مردم عرب باور کنید ما در اسرائیل از سقوط برخی حاکمان عربی بیش از سقوط اسرائیل میترسیم؛ قسم به خدای موسی و هارون که راست میگویم.
شعار صهیونیستها روزی «از نیل تا فرات» بود، اما اکنون برای محافظت از خود مجبور به دیوارکشی و التماس حاکمان مرتجع منطقه هستند، زیرا ماهیت هرکدام به دیگری وابسته است و اسقاط هر یک، سقوط دیگری را نزدیکتر میکند.
موقعیت اسرائیل از لحاظ هویت، سرزمین و جمعیت، اجازه قدرت گرفتن و عرض اندام به این رژیم را نمیدهد، از این رو رژیم صهیونیستی در جهان اسلام به دنبال انشقاق و تفرقه است که این تغییر و جابجایی الگوهای دوستی و دشمنی در نهایت به ضرر حاکمان مرتجع منطقه تمام خواهد شد.
ملتهای مسلمان نیز با اعتقاد به عدم مشروعیت اسرائیل و دشمنی آشکار این رژیم با ملتها به همگرایی کشورهای حاشیه خلیج فارس با دشمن متخاصم، نگاه مثبتی ندارند و این روابط را قبیح میشمارند، بدین جهت ابتدا دیدارهای دوجانبه به صورت مخفیانه و پنهانی صورت میگرفت؛ اما اخیرا دیدارها با هدف قبح شکنی به صورت آشکار و علنی صورت میگیرد.
به هرحال روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی را میتوان در سه سطح داخلی، منطقه ای و بینالمللی کاوش کرد؛ در سطح داخلی، حکام مرتجع به دنبال استحکام جایگاه خود با حمایت خارجی هستند، در سطح منطقه ای ایجاد توازن در برابر ایران و ترکیه را دنبال میکنند و در سطح بینالمللی قرار گرفتن در جبهه آمریکا که حامی حاکمان مرتجع منطقه است.
به هر عادیسازی روابط بین تلآویو و کشورهای عربی در زمینههای سیاسی، امنیتی، اقتصادی و حتی ورزشی در سالهای گذشته به بالاترین سطح خود رسیده است، بنابراین مهار اسرائیل با کشورهای واداده عربی امکان پذیر نخواهد بود و اینجاست که اهمیت لبنان، سوریه، غزه و جمهوری اسلامی ایران در معادلات استراتژیک غرب آسیا برجسته میشود.