رویس فرهنگی پایگاه جامع حوزوی صهیون پژوهی تیه: با پیروزی انقلاب اسلامی، دشمنان اسلام بیش از پیش برای مقابله با اسلام ناب اقدام کردند؛ آنها همواره سعی کردند تا از راه های گوناگون کیان و عظمت اسلام را متزلزل سازند؛ بنابراین برای دفاع از حریم اسلام و نظام اسلامی در مرحله نخست باید دشمن را شناسایی کرده و در گام بعد با تأسی و پیروی از اولیای الهی روش مواجهه با دشمن را بیاموزیم؛ زیرا دشمن با چهرههای گوناگون ظاهر میشود که در هر زمانی باید سلاح متناسب با آن زمان را به کار گرفت. نظام اسلامی ایران، حکومتی با روشی نو و مستقل است که مردمی آگاه، مستعد و متدین، آن را پذیرفته و تا پای جان از آن حراست میکنند؛ اما به یقین این نظام نوپا دشمنان زیادی دارد که اگر در جهت شناسایی و دفع آنها اقدام نکنیم، شکست ما حتمی خواهد بود.
اما شناسایی دشمنان جمهوری اسلامی ایران تا حدی دشوار است، زیرا این حکومت نوپا است و دشمنان ما سالها به اندوختن تجربه و آموزش در به کارگیری فنون استتار و اختفا پرداختهاند، پر واضح است که کشف و شناسایی آنان به راحتی و از راههای معمولی امکانپذیر نیست. بنابراین در شناخت دشمن و اهداف و روشهای آنان باید بسیار دقت کرد که بهترین راهکار آن بهرهجویی از معارف و هدایت قرآن کریم است که دشمن را به همراه نیرنگهای آنها به روشنی در برابر دیدگان ما به تصویر کشیده و راه مقابله و پیروزی بر آنها را نیز تبیین فرموده است؛ در همین زمینه گفتوگوی تفصیلی با حجت الاسلام حمید رضا مظاهری سیف، رییس مؤسسه بهداشت معنوی و نویسنده نام آشنای مباحث عرفان و معنویت داشتهایم که تقدیم خوانندگان میشود.
پایگاه صهیون پژوهی تیه: با سلام و ضمن تشکر از شما، لطفا درباره اهمیت و ضرورت دشمنشناسی و بحث نفوذ و آسیبهای نادیدهگرفتن و سهل اندیشی در این زمینه توضیح دهید؟
با سلام خدمت شما و بینندگان گرانقدر شما. دشمن شناسی از مقولاتی است که به صورت جدی در زندگی یک انسان هدفدار مطرح میشود، انسانی که هدفمند است، موانعی بر سر راه رسیدن به اهدافش وجود دارد و کسانی که این موانع را ایجاد میکنند، هستند. به صورت طبیعی بحث دشمن و معارض برای یک انسان هدفمند و متعالی وجود دارد، مگر این که فردی در زندگی هیچ گونه هدف و برنامهای نداشته باشد و به جای خاصی نمیخواهد برسد و به هر طرف که باد میوزد، حرکت میکند که در نتیجه این گونه افراد جهتی ندارند و هر گونه شرایط آنها را پیش ببرد، به همان سمت حرکت خواهند کرد.
انسان مؤمن انسان هدفداری است و همیشه موانعی بر سر راه انسانهای مؤمن وجود داشته است؛ جامعه ایمانی و مؤمنانه نیز به همین شکل هدفدار و آرمانگرا است و برای تحقق اهداف و آرمانهای عالی خودش به صورت کلی دشمنانی خواهد داشت.
این مسأله امری بدیهی است و کسانی که این دشمن شناسی را توهم میدانند از یک موضوع بدیهی چشمپوشی میکنند؛ اما جامعه اسلامی به عنوان یک جامعهای انقلابی که موانعی همچون طاغوت را کنار زده، در حال حاضر موانع بزرگتری خودش را نشان داده است. زیرا جامعه اسلامی قدمهای بلندی را در راه رسیدن به اهدافش برداشته است و اکنون موانع بزرگتری خودنمایی میکند که در گذشته پشتوانه رژیم طاغوت و آن جو حاکم بودند؛ در حال حاضر مسأله این است که موانع چگونه نقش خودشان را ایفا میکنند و دشمنی آنها چه ابعادی دارد؟
در بعد نظامی به تهدیدها و تقابلها باید توجه داشته باشیم و در بعد دیپلماتیک جای بحث است که آیا بر سر منافع در جهان جنگی در خواهد گرفت و به صورت واضح آمریکا و نظام اسلامی ایران تفاوت جدی در این قضیه دارند و خرده دشمنهایی که در این سیستم فعالیت میکنند. اما ابعاد پنهانی نیز وجود دارد، این که دشمن و رقیب نظام اسلامی به مزیت و ویژگی انقلاب اسلامی پیبرده است و آن معنویت است و این وجه ممیز نظام اسلامی با سایر نظامهای دنیا است و این منبع قدرت بسیار عظیمی است که دشمنان جمهوری اسلامی آن را در مراحل مختلف تجربه کرده و شکست خوردهاند، چنان که این رویارویی در باقی ماندن رژیم پهلوی، درهم شکستن نظام اسلامی در ابعاد مختلف سیاسی، نظامی و اقتصادی آزمودهاند که تا به حال موفق نشدهاند.
تیه: با توجه به مخالفت و مواجهه غرب سکولار با دین و معنویت بهویژه با انقلاب اسلامی ایران، در حال حاضر جای بسی تأمل و تعجب است که غرب چگونه و با چه اهدافی به تأسیس عرفانهای نوظهور و حمایت از این گونه معنویتهای فردی و لیبرال میپردازد؟
دشمنان انقلاب اسلامی از روزهای نخست پیروزی انقلاب متوجه شدند که امتیاز معنویت در انقلاب اسلامی بسیار جدی و راهگشا است و برخی از نخبگان آنها در اتاقهای فکرشان به این تشخیص رسیدند که در ایران اتفاق متفاوتی میافتد و امام خمینی(ره) به عنوان یک روحانی با دست خالی از نظر ظاهری توانسته است یک جامعه میلیونی را بسیج کند و با مشارکت مردم در برابر استراتژیستها، رسانهها و قدرت نظامی آنها بایستد.
نظریهپردازیهای مختلفی برای تبیین قدرت معنوی در جمهوری اسلامی و در گام بعد مهار و مقابله با آن انجام دادند؛ از اینرو به ساختن معنویت بدیل نظام اسلامی پرداختند که این عرصه بسیار جدی است و ما متأسفانه متوجه آن نشدهایم.
حداقل از سال 1984 یعنی پنج سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به صورت جدی کانونهای تفکر و باشگاههایی آینده پژوهی که در غرب وجود دارد، به مسأله معنویت پرداختند، مدل معنویتی که با ارزشهای لیبرال دموکراسی و سرمایهداری غرب هماهنگ باشد، تا با این قدرت نوظهور مقابله کنند.
مراکزی همچون باشگاه «مجموعه بودافس، مرکز معنویت جهانی یا مرکز حکمت انتگرال، مجموعه آینده معنوی جهان در سازمان ملل و اخیرا کاخ سفید نیز به صورت جدی به مسأله معنویت و همکاریهای بین ادیان میپردازد و نهادهایی دیگر که برخی بیشتر جنبه عملیاتی دارند و برخی جنبه فکری و پشتیبان و تولید ایده دارند.
این مراکز به صورت جدی فعال شدهاند و سرشاخههایی از آنها توانسته به کشور ما نفوذ کرده و فعالیت کنند، افراد مشخصی هستند که همان خط فکری و معنویت هماهنگ با ارزشهای لیبرال سرمایهداری را در کشور بیان میکنند.
برخی به نام اسلام رحمانی، معنویت لیبرال، اسلام لیبرال و عناوین مختلف دیگر در سطوح متنوعی این موج به کشور ما وارد میشود؛ بخشی که به سطح عمومی جامعه و تودههای مردم مربوط میشود، ما به نام عنوان عرفانهای کاذب یا نوظهور میشناسیم.
اما در سطح تئوریک و نخبگان سیاسی در سطوح مختلف از راههای گوناگون این حرکت در حال انجام گرفتن است، تا باورهای دینی و معنوی را تحریف کند؛ یعنی نمیآید رویارو بایستد و بگوید «این باورها را کنار بگذارید»، بلکه به دین و اسلام تکیه میکند، اما سعی دارد با نوعی تفسیر لیبرال و متفاوت، تغییری ایجاد کند و ارزشهای معنوی مردم که تا به حال در جهت منافع خودشان و در قالب انقلاب اسلامی استفاده میشد، در جهت منافع لیبرال سرمایهداری جهت دهی شود.
تیه: از راهکارهایی که رهبر معظم انقلاب در زمینه دشمن شناسی و تقویت گفتمان مقاومت توصیه فرمودهاند و بهویژه در حوزه علمیه بسیار بر آن تأکید کردند، تقویت و تثبیت تفکر انقلابی است؛ به نظر شما چرا رهبری حکیم و فرزانه انقلاب بر تفکر انقلابی در مقابل پدیده نفوذ تأکید دارند؟
معنویت مطرح شده در تفکر انقلاب اسلامی، معنویتی رهایی بخش است و مبنایش این است که شما فقط با وجود یک حکومت معنوی، نظام سیاسی درست و مبتنی بر ارزشهای معنوی حقیقی به رشد و کمال معنوی خواهید رسید.
در مقابل در صورتی که ارزشهای معنوی و عدالت برای یک نظام سیاسی و حکومتی مهم نباشد و تبعیت از هواهای نفسانی و فساد، ارزشهای ضداخلاقی و ضد معنوی مهم باشد و این مؤلفهها در آنجا حاکم است، با وجود چنین نظام سیاسی نمیتوانید به کمال برسید.
بنابراین در این میان فرد باید برای رسیدن به رشد معنوی و رفاه دنیوی صرف انتخاب کند که اگر کسی رشد معنوی را انتخاب کند، به یقین در یک فضای عادلانه اخلاقی، رفاه و امنیت نیز به وجود میآید، کار وتلاش نیز شکل میگیرد، مهربانی، بخشش و رشد متقابل نیز در جامعه خواهد بود و در نتیجه رفاه و آسایش بیشتر شکل میگیرد.
اما در شرایطی که فرد، دنیا، رفاه و ارزشهای مادی را بخواهد و معنویت و برای رسیدن به آنها ارزشهای الهی را پشت سر و در درجه بعد قرار دهد، به همان بهرههای مادی نیز نخواهد رسید و این تفکری است که انقلاب اسلامی دارد و از آن ظلمستیزی، حرکت انقلابی و فساد ستیزی بیرون میآید.
این که با هر نظام سیاسی سازگار و همراهی نکنیم و برای بهرههای دنیوی، ارزشهای معنوی و الهی را درجه چندم قرار ندهیم، این تفکر انقلابی است، این که فردی ارزشهای معنوی را برای درون خودش و قلب خودش نگه ندارد، بلکه آن ارزشها را بخواهد در جامعه نهادینه و توسعه دهد.
اگر این حرکت بخواهد در جامعه شروع شود، به صورت عملی منافع برخی به خطر میافتد، سلطهگران و فاسدانی که در صورت به فساد کشیده شدن مردم میتوانند بر آنها مسلط شوند، در برابر شما خواهند ایستاد و آنها به شما اجازه نخواهند داد و سکوت نخواهند کرد که فردی در جامعه بخواهد ارزشهای الهی، معنوی و اخلاقی را در جامعه توسعه دهد.
زیرا اگر مردم به توحید روآورند و فقط خودشان را مطیع و بنده خداوند بدانند، زیر بار ظلم و ستم دیگران نمیروند و برای افراد فاجر و فاسد تعظیم نمیکنند؛ امام حسین(ع) تکلیف ما را روشن کرده است و راه بندگی خداوند و توحید را نشان داده است.
حوزه علمیه اگر بخواهد غافل باشد و دین را در لابلای کتابها و رسالهها به مردم عرضه کند و معنویت را در دل خودش نگه دارد و پاک و زاهدانه زندگی کند، این روش نوعی همکاری با فاسدان و سلطهگران است. اما اگر حوزه به گونهای دین را به طلاب بیاموزد که «ان تقوموا لله مثنی و فردی» از آن فهم شود، این نوعی از فهم انقلابی از دین است، همان فهمی که پیامبران(ع) داشتند و حضرت موسی(ع) را به مصاف فرعون و حضرت ابراهیم(ع) را به مصاف با نمرود فرستاد و همه پیامبران الهی بر اساس همین فهم انقلابی حرکت کردند، ائمه اطهار(ع) راه و روششان همین بود و تا جایی که میتوانستند در برابر ظلم، سکوت نمیکردند. در مقابل آن فهم متحجرانه از دین قرار دارد که دین را فقط در درون خودش و برای اصلاح خودش نگه میدارد، تا این که در آینده انشالله کسی بیاید و دنیا را نیز درست کند و خداوند بر توفیقاتش بیفزاید.
مکمل این برداشت متحجرانه از دین، فهم لیبرال و آمریکایی از اسلام و دین است، همان چیزی که این روزها مد شده به نام اسلام رحمانی که بسیاری افراد از آن دم میزنند؛ افرادی که معنویت را برای خودشان نگه میدارند و عزمی برای گسترش آن در جامعه ندارند و برای اصلاح امور مسلمین کاری نمیکنند. در کنار این افراد کسانی شکل میگیرند که ادعای اسلام و دین و معنویت دارند، اما از هواهای نفسانی تبعیت میکنند و به دنبال منافع دنیایی هستند و همان فضای لیبرال را با پنداری از دینداری و اسلام ترکیب میکنند.
تیه: مهمترین عرصههایی که دشمنان به ویژه صهیونیستها برای ضربه زدن به اسلام و مسلمانان بر روی آن سرمایهگذاری کرده و فعالیت میکنند، چیست؟
عرصه فعالیتهای دشمن بسیار وسیع و گسترده است، تمام حوزههای زندگی و عرصههای اجتماعی و بینالمللی را دربر میگیرد، اما آنها بهویژه در حوزه دین و معنویت به دنبال ایجاد یک دوراهی هستند. دو راهی برای اسلام و معنویت به صورت طالبانی و لیبرالی، یعنی چهره داعشی و طالبانی از دینداری و اسلام و چهره لیبرال و بیتفاوت که در این نوع از اسلام، فرد به دنبال دنیاگرایی و لذت شخصی خودش نیز هست.
غرب و نظام صهیونیستی برای اسلام و معنویت این دو راهی را میسازد و در حال حاضر این دو راهی را ارائه کرده و بر روی آن سرمایهگذاری میکند، یعنی اگر فردی حرف از قیام، انقلاب، جهاد و شهادت طلبی میزند، اسلامش داعشی و طالبانی است و اگر این حرفها را کنار گذاشته و به دنبال عشق، صلح، صفا، سازش با هر فرد و نظامی باشد، در این صورت اسلام میانهرو و خوب را انتخاب کرده است.
این دو راهی که غرب میسازد، سبب شده که برخی از نخبگان در حوزه و دانشگاه و در جهان اسلام نیز برای دفاع از اسلام به زعم خودشان و برای طرد کردن داعش و طالبان و نشان دادن جنبه رحمانیت اسلام از برخی آموزههای اسلام صرفنظر میکنند و مدام تأکید دارند که اسلام دین صلح، سلامتی، آرامش، عشق و محبت است و جنبه جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، شهادت طلبی، انقلاب و قیام را از آن برمیدارند.
برخی میخواهند اسلام امام حسنی(ع) منهای امام حسین(ع) را ارائه کنند، یعنی اسلام را بخش، بخش کرده و آن را تحریف کنند، رویکرد منافقانهای که در قرآن کریم از آن به «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» یاد شده است، اسلام رحمانی و لیبرالی که غرب از آن حمایت میکند.
در حال حاضر مراکز اسلامی با مشخصه معنویت فردی و لیبرال در آمریکا داریم که روحانی شیعه با بودجههای دولتی در آنجا فعالیت دارد و عدهای را هم دور خودش جمع کرده است.
تیه: با توجه به اهمیت موضوع دشمن شناسی، چرا در کنار عقاید، اسلام شناسی و مباحث علمی دیگر به این موضوع کمتر پرداخته شده و کمتر توجه شده است؟
در برخی از مراکز، مؤسسهها و دانشگاهها به صورت خودجوش فعالیتهایی انجام شده و حرکتهای دانشجویی و طلبگی صورت گرفته است، اما این که در ساختار برنامههای آموزشی حوزه، برنامه تربیت طلاب و طلبه پروری و پرورش روحیه انقلابی به آن توجه شود، متأسفانه در نظام آموزشی و تربیتی حوزه جای آن خالی است و این خلأ به صورت آزار دهندهای وجود دارد.
تیه: آسیبها و خلأهای عدم وجود مباحث دشمن شناسی در حوزه و دانشگاه چیست و به صورت کلی آیا اصل وجود مباحث دشمن شناسی با آفات و آسیبهایی نیز همراه است که باید از آنها دوری کرد؟
بله، دشمن شناسی آفتهایی نیز دارد، به صورت طبیعی از آنجا که حوزه گستره دشمنان، وسیع است و اقدامات نفوذی زیادی را بهویژه در ابعاد نرم همچون دین، معنویت و تحریف آموزههای دینی انجام میدهد، این آفت وجود دارد که افراد فریبخوردگان را نیز جزء دشمن محسوب کنند.
در صورتی که این گونه افراد ممکن است گاهی در زمین دشمن بازی کنند، اما خودشان دشمن نیستند و اگر آگاه شوند، چه بسا فاصله گرفته و حتی رویاروی دشمن بایستند، بنابراین باید مراقب باشیم که فریبخوردگان را از دشمنان اصلی جدا کنیم.
هر کسی که در زمین دشمن بازی میکند یا اسلام رحمانی را مطرح میکند، به صورت قطع دشمن نیست، زیرا امکان دارد سادهلوح، فریبخورده یا بیاطلاع باشد، از اینرو باید این مطالب را از یکدیگر جدا کرده و فضای امر به معروف و نهی از منکر را به صورت جدی باز کرد.
در این صورت سبب میشود عواملی را که دشمن توانسته آنها را به کار بگیرد، با امر به معروف و نهی از منکر و برخورد مشفقانه هدایت کرده و در گام بعد اگر تغییر مسیر و اصلاحی صورت نگرفت، در شمار مزدوران دشمن قرار میگیرد.
تیه: با وجود راهکارهای مختلف، به نظر شما شیوه صحیح مبارزه با دشمنان چیست؟
درباره ابعاد نرم قضیه که بیشتر ما بحث میکنیم، نخستین عمل و مهمترین اقدام، آگاهی بخشی است، یعنی در مرحله نخست باید طلاب از طرح و استراتژی دشمن آگاه شوند و در گام بعد عموم مردم از توطئههای دشمنان آگاه شوند و این توسعه آگاهیهای مردم است که آنها را در مقابل هجمههای نرم، مقاوم و نفوذ ناپذیر میکند.
تیه: در پایان اگر درباره بحث دشمن شناسی نکته و پیامی دارید، بفرمایید؟
به نظر میرسد که ما به یک نهضت بزرگ و گسترده روشنگری نسبت به انحرافات معنوی نیاز داریم؛ یعنی برداشتهایی که تحت عنوان عرفان و معنویت در حال انجام است، اما با اساس اسلام انقلابی و مکتب اهل بیت(ع) در تعارض است و سازگار نیست.
موج نفوذ در حال پیش آمدن است و در سطوح مختلف مسؤلان میانی و عالیرتبه نظام، مسؤولان حوزه و دانشگاه، در بین نخبگان و در همه عرصهها میتوان مصادیقی را پیدا کرد که اسلام رحمانی و لیبرال یا اسلام متحجرانه را پذیرفتهاند و حتی به نفع آن فعالیت میکنند.
ما این موج آگاهی بخشی را نیاز داریم و این موج با یک مجموعه، خبرگزاری یا مؤسسه اتفاق بیفتد یا حوزه بتواند این مسؤولیت را به تنهایی انجام دهد، به یقین همسویی همه نهادهای فرهنگی، رسانهها، خبرگزاریها، روشنفکران دلسوز جامعه و متعهد، حوزه، روحانیت و اساتید دانشگاه باید به میدان بیایند و موج آگاهی بخشی را گسترش دهند.
شاید بتوانیم برای موج آگاهی بخشی، کانونی را تعریف کرد که به طور قطع آن کانون حوزه علمیه است، اما در گامهای بعد باید رسانهها، خبرگزاریها، مطبوعات، دانشگاه و دانشگاهیان به کمک بیایند، تا جایی که حتی افراد کمسواد جامعه نیز بدانند که دشمن در رابطه با معنویت و دین چه طرحی دارد و چه تحریفهایی را انجام میدهد.
تیه: بسیار ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.